سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

آموزه های قرآنی(تفسیر و علوم قرآنی)

سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

آموزه های قرآنی(تفسیر و علوم قرآنی)

سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

صفحه شخصی سید محمد عبداللهی دانش آموخته حوزه و دانشگاه که در سطح خارج فقه و اصول و کارشناسی ارشد دروس کلاسیک را گذرانده و مطالعات مستمری در بیش از چهار دهه بر اساس علایق و انگیزه های شخصی در باره تفسیر، معارف و علوم قرآنی ودارد.

شناسه های ارتباطی با نویسنده و بلاگ در پیام رسان ها

با شماره 09218305249

صفحه قرآنی رحیق در ایتا:

https://eitaa.com/rahighemakhtoom

آخرین نظرات
  • ۵ دی ۰۲، ۲۲:۲۴ - اصغر جاهدی
    احسنت
  • ۱۵ آذر ۰۲، ۲۳:۴۶ - منتظرالمهدی (عج)
    ممنون
  • ۸ مرداد ۹۷، ۱۲:۰۰ - منتظر المهدی
    خدا قوت
  • ۱ مرداد ۹۷، ۱۸:۴۰ - منتظر المهدی
    خدا قوت
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اخباریون و فهم قرآن» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

4. تفسیر قرآن برای غیر معصومان ممنوع است

برخی از مفسران گفته اند رسول خدا (ص) و امامان (علیهم السلام) روایت کرده اند که تفسیر قرآن جز با روایت صحیح و بیان صریح معصومان (علیهم السلام) ممنوع است (طبرسی 1415: 1 / 39). این سخن برگرفته از «روایات تفسیر به رأی» است.

نقد:
روایات نکوهش تفسیر به رأی، حدود ده روایت است که بیشتر آنها مرسل است (عیاشی، 1411: 1 / 17- 18). تنها یک روایت معتبر از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده اند که فرمود: قال الله عزّوجل: ما آمن بی من فسّر برأیه کلامی» (حرّ عاملی، بی تا: 18 / 137 برای آگاهی از رجال آن نک: تجلیل تبریزی 1363: 5، 54، 79، 118، 379، 526، 793): خداوند متعال فرموده است: هر کس سخن من (قرآن)را با رأی خویش تفسیر کند به من ایمان نیاورده است.
برای روشن شدن مراد از «تفسیر به رأی» لازم است مراد از واژه ی رأی و حرف «باء» معلوم شود. «رأی» دیدگاهی است که کسی از راه تلاش ذهنی بر می گزیند، ممکن است از طریق عقل یا نقل به دست آید؛ ممکن است مطابق یا مخالف واقع باشد و احتمال دارد یقین آور یا در حد گمان باشد. گاه بر اعتقادی که از طریق استحسان به دست آید، اطلاق می گردد(ابن منظور 1408: 5 / 91). «رأی» با قرینه به معنای تعقل و اگر به «عین» اضافه شود، به معنای دیدن است. (زمخشری، بی تا: 146)

رأی در این روایات به معنای دیدگاهی است که شخص با تلاش فکری خود برگزیند.

از میان معانی حرف باء معنای مناسب با احادیث تفسیر به رأی «سببیت»، «استعانت» و «تعدیه» است. در فرض نخست مراد آن است که مفسر به دلیل رأی خاص خود قرآن را تفسیر نماید و آیه را بر آن منطبق کند. بدیهی است که این مفسر به جای کشف مراد خداوند متعال در مقام تأیید دیدگاه خویش است. در این فرض روایات تفسیر به رأی، منطبق با حدیث امیرمؤمنان است که فرمود: «عطفوا الهدی علی الهوی» (رضی 1365 نامه ی 53): معارف هدایتگر قرآن را تابع خواهش ها و آراء خود قرار دادند.

حال آنکه مفسر باید رأی خود را در برابر قرآن نادرست بداند. چنانکه فرمود: «و اتّهموا علیه آرائکم» (همان، خطبه 176): در برابر قرآن، دیدگاه های خود را متهم به نادرستی کنید.
در صورتی که باء به معنای استعانت باشد، مراد آن است که مفسر به جای یاری خواستن از علوم مقدماتی و روش شناسی تفسیر با استعانت از رأی خود آیات را تفسیر کند. ناگفته نماند که بهره گیری مفسر از علوم مقدماتی و روش شناسی، تفسیر «رأی» به شمار نمی آید بلکه مراد از «رأی» رأی خاص مفسر است. طبق معنای سوم باء مفسر رأی خود (مدخول باء)را به عنوان تفسیر آیه قرار می دهد. (بابایی و همکاران 1379: 58)

کتابنام
  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰


Image result for ‫دلایل امکان فهم قرآن برای انسان‬‎


در سده های اخیر برخی از محدثان اخباری استنباط احکام و استفاده ی معارف دینی را از قرآن کریم بدون بیان معصومان (علیهم السلام) ناروا شمرده اند. ایشان برای اثبات ادعای خود دلایلی ذکر کرده اند که مقتضای پذیرش آنها اعتقاد به تفسیر ناپذیری قرآن کریم بدون روایات تفسیری معصومان (علیهم السلام) است. مولی امین استر آبادی که از چهره های شاخص این طرز فکر است بابی را تحت این عنوان در کتاب خود منعقد می سازد: «فی بیان انحصار مدرک ما لیس من ضروریات الدین من المسائل الشرعّیه اصلیّه کانت او فرعیه فی السماع عن الصادقین (علیهم السلام)» (بی تا: 128). چنانکه از این عنوان بر می آید وی فهم مسائل شرعی اعم از اصلی یا فرعی (اعتقادات یا احکام ) را صرفاً منوط به بیان امامان (علیهم السلام) می داند. شیخ حر عاملی دیگر شخصیت معروف این موضوع است که بابی را در کتاب خود تحت این عنوان می گشاید: «باب عدم جواز استنباط الاحکام النظریه من ظواهر القرآن الا بعد معرفه تفسیرها من الائمه (ع)» (بی تا 18 / 129). وی در این مبحث به صراحت حجیت ظواهر آیات قرآن کریم را منکر می شود و هر نوع استفاده از آن را منوط به تفسیر امامان (علیهم السلام) می داند. با توجه به محدودیت روایات تفسیری این پرسش اساسی مطرح می شود که تکلیف مسلمانان با آیاتی از قرآن کریم که روایتی در تفسیر آن نقل نگردیده است چیست؟ این مشکل در حوزه ی تفسیر اهل سنت که از روایات تفسیری محدودتری برخوردارند بیشتر رخ می نماید. پرسش دیگر آن است که حتی اگر روایتی در مقام تفسیر یک آیه نقل گردد آیا به این معنی است که تمام بار معنایی که در آن موجود است با آن روایت تبیین گردیده است؟ از آنجا که معصومان (علیهم السلام) همواره سطح درک مخاطب را در پاسخ های خود رعایت می نمودند آیا می توان از روایات تفسیری لزوماً این گونه برداشت کرد که با وجود این روایات آیات تفسیر شده خالی از هر گونه معرفتی است که بتوان با تدبر آن را کشف نمود و اگر چنین است چگونه قرآن کریم با آیاتی محدود می تواند همواره زنده و پا بر جا باشد و رهنمای سعادت زندگی تا پایان بقای بشریت باشد؟! این مقاله با کاوشی در آیات روایات و منابع تفسیری در صدد پاسخ به این پرسش ها تنظیم گردیده و پس از طرح ادله ی فهم پذیری آیات قرآن کریم به نقد ادله ی منکران مبادرت ورزیده است.


ادله ی فهم پذیری قرآن کریم


1. دلایل قرآنی: آیاتی که می تواند برای اثبات فهم پذیری قرآن کریم مورد استناد قرار گیرد به چند دسته تقسیم می شوند:

الف. آیاتی که زبان قرآن کریم را زبان عربی آشکار و فهم پذیر و مطابق با زبان قومی که قرآن کریم بر آنان نازل شده است، معرفی می نماید. مانند:

«و هذا لسانٌ عربیٌّ مُّبینٌ» (نحل: 103): و این، زبان عربی آشکار است.
«و الکتابِ المبینِ إِنَّا جعلناه قرآناً عربیًًّا لَّعلَّکم تعقلون» (زخرف: 2 و 3): قسم به این کتاب روشن. همانا ما آن را قرآنی به زبان عربی گردانیدیم باشد که شما به عقل در یابید.
«و ما أَرسلنا مِن رَّسولٍ إِلاَّ بلسان قومه لیبیِّن لهم» (ابراهیم: 4): و ما هر پیامبری را به زبان قومش فرستادیم تا آنکه (معارف و احکام الهی را) برای آنان بیان کند.
«فإِنَّما یسِّرناهُ بلسانک لعلَّهم یتذکَّرون» (دخان: 58): پس به راستی ما آن را (قرآن را ) به زبان تو آسان کردیم، شاید که ایشان (مردمان) متذکر حقایق آن شوند.

ب. آیاتی که قرآن کریم را به عنوان هدایت، فارق بین حق و باطل و روشنگر هر امری مبهم وصف می نماید. مانند:
«شهر رمضان الَّذی أُنزل فیهِ القرآنُ هدیً لِّلنَّاسِ و بیِّناتٍ مِّن الهدی و الفرقانِ» (بقره: 185 ): ماه رمضان که قرآن در آن نازل شده است. قرآنی که هدایت مردم و راهنمایی و جدا کننده ی حق از باطل است.
«و نزَّلنا علیک الکتابِ تبیاناً لِّکلِّ شیءٍ» (نحل: 89): و ما کتاب را (قرآن را) بر تو فرو فرستادیم تا بیان کننده ی (حقیقت)هر چیز باشد.
«هذا بیانٌ لِّلنَّاس و هدیً و موعظه لَّلمتَّقینَ» (آل عمران: 138): این حجت و بیانی است برای عموم مردم و راهنما و پندی است برای پرهیزکاران.
بدیهی است، کتابی که خود بیانگر حقایق و معارف است و در تاریکی های نادانی و فساد، نور هدایت و وسیله ی نجات است، چگونه می توان تصور کرد که خود مبهم باشد و معانی و مقاصد آن فهم ناپذیر باشد.

ج. آیاتی که با لحنی تند مردم را به تدبر و تعقل در آیات قرآن کریم ترغیب می کند و کسانی را که در فهم آن ها کوتاهی می کنند به شدت نکوهش می نماید. بدیهی است اگر قرآن کریم با تدبر و تأمل فهم پذیر نبود امکان نداشت چنین دستوری از خداوند حکیم صادر گردد؛ در غیر این صورت، تعقل و تفکر، چه سودی می تواند داشته باشد؟ این آیات را می توان جزء این دسته دانست:
«کتابٌ أَنزلناهُ إِلیکَ مبارکٌ لِّیدَّبَّروا آیاته و لیتذکَّر أُولوا الأَلباب» (ص: 29): (این قرآن) کتابی مبارک است که بر تو نازل کردیم، تا (امت) در آیاتش تفکر کنند و صاحبان خرد متذکر حقایق آن شوند.
«أَفلا یتدبَّرونَ القرآنَ أَم علی قلوبٍ أَقفالها» (محمد: 24): آیا در آیات قرآن تدبر نمی کنند، یا آن که بر دلهاشان قفل ها زده شده است؟!
«و لقد یسَّرنا القرآنَ للذِّکر فهل مِن مُّدَّکرٍ» (قمر: 17): و به تحقیق ما فهم قرآن را جهت تذکر و پند مردمان آسان نمودیم. پس آیا پند آموزی هست که از آن پند گیرد؟

د. آیاتی که صریحاً تحدی به قرآن می کند و از مردم می خواهد که اگر به فهم پذیر بودن آن برای عموم مردم ایمان ندارند، دست به دست هم دهند و سوره ای مشابه یک سوره از قرآن کریم بیاورند یا برای اثبات مدعای خود اختلاف و تناقضی در آیاتش بیابند؛ مانند:
«أَفلا یتدبَّرون القرآنَ و لو کانَ مِن عند غیر اللهِ لوجدوا فیهِ اختلافاً کثیراً» (نساء: 82): «آیا در قرآن تدبر نمی کنند؟ که اگر از جانب غیر خداوند یکتا نازل شده بود، هر آینه در آن اختلاف و تناقض بسیاری می یافتند.
«و إِن کنتم فی ریبٍ مِّمَّا نزَّلنا علی عبدنا فأَتوا بسورةٍ مِّن مِّثله و ادعوا شهداءکم مِّن دونِ اللهِ إِن کنتم صادقینَ» (بقره: 23): و اگر در قرآنی که بر بنده خود فرستادیم، شک دارید، پس یک سوره مانند آن را بیاورید. و اگر در گفتار خود صادقید، شاهدان و کمک کاران خود را جز خداوند متعال فرا خوانید.
«قل لَّئن اجتمعت الإنسُ و الجنُّ علی أَن یأتوا بمثل هذا القرآن لا یأتون بمثلهِ و لو کانَ بعضهم لبعضٍ ظهیراً» (اسراء: 88): قطعاً اگر انسان ها و جن ها برای آوردن چیزی قرآنی، گرد هم آیند، اگر چه یکدیگر را پشتیبان و یاور باشند، باز هم نمی توانند مانند آن را بیاورند.
کاملاً واضح است که آیات قرآن کریم تا خود مفهوم و درک پذیر نباشند تحدی آن امری نامعقول است؛ زیرا تحدی در صورتی اجرایی است که طرف مقابل ابتدا منظور تحدی کننده را به خوبی درک کند و آنگاه در صدد مقابله به مثل برآید. اما موضوعی که هنوز مفهوم نیست، مقابله با امری مجهول خواهد بود. مثل آنکه شخصی با حرکت لبان خود، بدون آنکه سخنی از او شنیده شود، از فرد دیگر بخواهد، سخنان او را تکرار کند! با اندک تأملی در آیات یاد شده، نتیجه می شود که تفسیر اجتهادی با مشخصاتی که ذکر شده صحیح ترین راه درک و فهم قرآن کریم است و خود قرآن کریم همگان را به آن دعوت کرده است.

  • سید محمد عبداللهی