یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَلَاتَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ(2)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ*
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ*
به نام خدای بخشاینده مهربان*ای کسانی که ایمان آورده اید، بر خدا و، پیامبر او پیشی مگیرید و از خدابترسید،
زیرا خدا شنوا و داناست
پیام کلی آیه :
در آیه اول به ما می آموزد که در قول و رفتار و کردار بر خدا و رسولش جلو نیفتیم و سبقت نگیریم.
پیام ها:
1- * نهی از سبقت و پیشی گرفتن مومنان بر خدا و رسول در گفتار و کردار
2- * ایمان واقعی مستلزم پیروی کامل از دستورات دین و پرهیز از بدعت و خود رایی
3- *برخی مومنان عجولانه در احکام خدا و رسول دخالت می کردند و این آیه صریحا با جمله ی"لا تقدموا "آنان را از این عمل نهی می کند
4- *برخی مسلمانان حکم به جواز احکامی می کردند پیش از آنکه حکم آن از طریق خدا و رسول به آنان ابلاغ و اعلام گردد.
5- *اطاعت و پیروی فرمان رسول خدا همانند فرمان خداوند واجب و لازم است
6- *لزوم رعایت تقوای الهی در زمینه احکام دین
7- *مخالفت با احکام دین ناسازگار با روح تقوا
8- *در آیه دو وصف از اوصاف الهی یعنی سمیع و علیم بودن خداوند آمده است
9- *دانایی و شنوایی خداوند موجب رعایت تقوا و خویشتن داری
10-*لزوم تسلیم روحی و درونی در برابر حکم خداوند و پیامبر صلی الله علیه و آله
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ*یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ
إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ*
به نام خدای بخشاینده مهربان*ای کسانی که ایمان آورده اید، بر خدا و، پیامبر او پیشی مگیرید و از خدابترسید، زیرا خدا شنوا و داناست
شأن نزول :
ابن کدینة الاودى گوید: مردى از امیرالمومنین على علیه السلام درباره این
آیه پرسید که براى چه کسى نازل شده است؟ فرمود: درباره دو نفر از قریش نازل
گردیده است.(2)
و نیز گویند: درباره دو طایفه بنى عدى و بنى تمیم نازل شده که نزد رسول خدا
صلی الله علیه و آله آمده بودند و در مقابل حجره پیامبر ایستاده و با صداى
بلند آواز می دادند و مى گفتند: یا رسول الله بیرون بیا که تو را ببینیم.
وقتى که پیامبر از حجره بیرون آمد و با آنان مشغول صحبت گردید. در راه رفتن
از پیامبر جلوتر مى رفتند و هنگام صحبت با یکدیگر با صداى بلند همدیگر را
می خواندند و بر رسول خدا صلی الله علیه و آله به لفظ یا محمد خطاب مینمودند
سپس این آیه نازل گردید.(3)
از طریق ابن جریج از ابن ابى ملیکه روایت شده که عبدالله بن زبیر به او خبر
داده و گفته است که طائفه بنى تمیم نزد پیامبر آمده بودند و می خواستند تا
یکى از میان ایشان از طرف رسول خدا صلی الله علیه و آله به سمت امیر
برگزیده شود. ابوبکر یک نفر را که نام وى قعقاع بن معبد بود بدین منظور
پیشنهاد نموده و اختیار کرده بود و عمر بن الخطاب فرد دیگرى را که نام وى
اقرع بن حابس بود بدین منظور پیشنهاد نموده و برگزیده بود. در این میان
ابوبکر به عمر گفت: آیا مقصود تو از این انتخاب مخالفت با من بوده است؟
عمر در جواب گفت: مراد من از این انتخاب مخالفت با تو نبود سخنان این دو
نفر به مشاجره لفظى کشیده شد و صداهاى خود را در حین مشاجره بلند کرده و با
آواز بلند با یکدیگر سخن مى گفتند. سپس در چنین موقعى این آیه نازل
گردید.(4)
شأن و نزول مذکور درباره آیه دوم این سوره نازل شده است.(5)
حسن بصرى گوید: عده اى در روز عید قربان قبل از نماز عید و پیش از آن که
پیامبر اقدام به ذبح بنماید. عمل قربانى و ذبح را انجام دادند سپس این آیه
نازل شد و از طرف پیامبر به آنان دستور داده شد تا عمل ذبح را اعاده
نمایند.(6)
و نیز گویند: مردى قبل از نماز عید اقدام به ذبح نموده بود سپس این آیه
نازل گردید.(7) عائشه گوید: عده اى یک روز قبل از ماه رمضان به عنوان یوم
الشک روزه گرفته بودند و پیش از آن که پیامبر روزه بگیرد، اقدام به روزه
گرفتن نموده بودند سپس این آیه نازل شد.(8)
مقاتل بن حیان گوید: پیامبر بیست و هفت تن را به سرکردگى منذر بن عمرو
الانصارى به تهامه فرستاد. اینان وقتى که به بئرمعونه رسیدند قومى از
مشرکین بنى عامر به آنان برخوردند. ایشان را بکشتند سه نفر موفق به فرار
شدند و به سوى مدینه آمدند که پیامبر را از این موضوع باخبر سازند چون به
دروازه مدینه رسیدند، دو نفر از قبیله بنى عامر را دیدند که از نزد رسول خدا
صلی الله علیه و آله مى آمدند.
این دو نفر را به تلافى مشرکین بنى عامر به قتل رسانیدند و البته این کشتن
بدون دستور و اجازه رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده است و پیامبر را از
کار آنان خوش نیامد و این آیه نازل گردید.(9)
شان نزول یعنی چه؟!
1-هر گاه به مناسبت جریانی درباره شخص و یا حادثه ای ، خواه در گذشته یا
حال یا آینده و یا درباره فرض احکام ، آیه یا آیاتی نازل شود ، همه این
موارد را شان نزول آن آیات می گویند، مثلا می گویند که فلان آیه درباره
عصمت انبیا یا عصمت ملائکه یا حضرت ابراهیم یا نوح یا آدم نازل شده است که
تمامی این ها را شان نزول آیه می گویند.
اصطلاح دیگری در علوم قرآن وجود دارد، به نام سبب نزول که بیش تر مفسران
میان این دو ( شان نزول و سبب نزول ) فرقی قائل نیستند. اما شان نزول اعم و
سبب نزول اخصّ است .
تعریف سبب نزول به حادثه یا پیش آمدی می گویند که متعاقب آن ، آیه یا
آیاتی نازل شده باشد . آن پیش آمد، باعث و موجب نزول گردیده است. (10)
2- هر آیه ای از قرآن شان نزول نداشته و در واقعه خاصی نازل نشده، بلکه
تعداد محدود و کمی از آیات نسبت به کل قرآن شان نزول دارد . بیش تر آیات
بدون اینکه واقعه خاصی پیش آمده باشد، بر پیامبر نازل شده اند.
داستان های پیامبران هم هر مقطعش در یک زمان برای آثار تربیتی که داشته ،
بر پیامبر نازل شده، چون قرآن کتاب تاریخ محض نبوده ، همه آن را در یک جا
و به ترتیب از اول تا آخر شرح نداده، بلکه در هر مقطع به قسمتی که پیام
مناسب آن مقطع را داشته، اشاره کرده است.
3- می توان از کتاب تفسیری برای آگاهی شان نزول آیات استفاده کرد. از جمله
تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی ذیل آیات خصوصا شروع سوره ها مراجعه
نمائید. بسیار مناسب است . کتاب های غیر تفسیری هم در این زمینه قابل
استفاده وجود دارد :
1- اسباب النزول ،نوشته دکترسید محمد باقر حجتی.
2- اسباب النزول واحدی ،ترجمه اسلامی
------------------------
پانویس
(2). کتاب الاختصاص از شیخ مفید.
(3). تفسیر على بن ابراهیم.
(4). صحیح بخارى و دیگران از علماء عامه.
(5). تفسیر کشف الاسرار.
(6). تفسیر ابن المنذر و میبدى صاحب کشف الاسرار.
(7). کتاب الاضاحى از ابن ابى الدنیا از عامه.
(8). کتاب الاوسط از طبرانى.
(9). تفسیر کشف الاسرار.
(10) علوم قرآنی ، محمد هادی معرفت ، ص87 .
بسم الله الرحمن الرحیم
برخی مطالب کلی:
1- محل نزول سوره:
از محتوای این سوره که مسائل اخلاقی و برخی از مسائل فقهی را به همراه دارد، معلوم میشود که نزول آن در مدینه بود، چون عناصر محوری سُوَر مکّی همان اصول اعتقادی و برهان بر توحید و وحی و نبوّت و رسالت و معاد و امثال اینها هست.
2- نام گذاری سوره:
این سوره به نام «حُجرات» نامگذاری شده است، ظاهراً بسیاری از این نامها «عَلَم بالغَلَبَة» است و «عَلَم» رسمی نیست. بعضی از سُوَر «عَلَم» رسمی است؛ نظیر «فاتحة الکتاب»، «یس» یا سُورَی که نامهای آنها در روایات اهل بیت(علیهم السلام) به عنوان تَسمیه آمده است، اما بسیاری از این سُوَر «عَلَم بالغَلَبَة» هستند، مثل سوره «انعام», سوره «فیل» و سوره «عنکبوت»؛ یعنی سورهای که جریان فیل در آن مطرح شده است. تفسیرهایی که برای شیعه یا سنّی است و برای قبل از هزار سال است، آنها وقتی میخواهند سوره مبارکهٴ «عنکبوت» یا «بقره» را تفسیر کنند، میگویند: «فی تفسیرة السورة التی یذکر فیها البقرة». مرحوم سید رضی و سایر آقایانی که در این حدّ از عصر خودشان هستند معمولاً نمیگویند تفسیر سوره «بقره»، بلکه میگویند «و من السورة التی یذکر فیها البقرة».و اینجا هم چون کلمهٴ «حجرات» در آیه چهار سوره مبارکهٴ «حجرات» آمده، به نام سوره «حجرات» معروف شده است.
3- برخی عناصر محوری و موضوعات سوره:
- کیفیت رعایت ادب محضر و حضور پروردگار
در کتابهای اخلاقی، بسیاری از بزرگان رسالهای نوشتند که رابطه ما با خدا چطور باشد، با خدا چطور حرف بزنیم و از خدا چه بخواهیم.خدا را با چه نام بخوانیم؟ چه وقت بخوانیم؟ چطور بخوانیم؟
-کیفیت رعایت ادب محضر پیامبر
- تقوی و خویشتنداری
-حکم فقهی اصلاح بین دو گروه از مسلمانان که با هم در جنگ باشند
- اخلاق اجتماعی(پرهیز از گمان بد،کنکاش در زندگی خصوصی دیگران،غیبت)
-مسائل اعتقادی از قبیل اسلام و ایمان
- گزارش رسانی و گزارش گیری
-جامعه ایمانی و برادرانه
-ملاک و معیار ارزشمندی فرد و جامعه
-صفات ذات خداوند از قبیل سمیع،علیم،خبیر،بصیر،قدیر
- علم غیب
- تساوی و برابری انسان ها