تفسیر نگاشت سوره
حجرات آیه 15
إِنَّمَا
الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَ لَمْ
یَرْتَابُوا وَ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ
اللَّهِ أُولٰئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ*
ترجمه:
مؤمنان واقعی
تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند، سپس هرگز شکّ و تردیدی به
خود راه نداده و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کردهاند؛ آنها راستگویانند.
واژه نگاشت:
إِنّمَا:(ان+ما) ماء کافّه
بر آن داخل شده و معنى فقط این است جز این نیست، مىدهد مثل [فصّلت:6]،معنای حرفی دارد
و از جهت عمل و تاثیر اعرابی بر پس از خود خنثی است.
ثُمَّ:حرف عطف
است و دلالت بر تأخیر دارد. مثل [مؤمنون:31] راغب گوید: ثمّ دلالت بر تأخیر ما بعد
از ما قبل را دارد با لذّات باشد یا در رتبه و یا در وضع چنانکه در قبل و اوّل نیز
این سه اعتبار هست.
«ثمّ» گاهى براى ترتیب خبر دادن مىآید مثل:
«اعجبنى ما صنعت الیوم ثمّ ما صنعت الامس اعجب منه» «کار امروز تو را دیدیم، سپس کار
دیروزت را هم نیز مشاهده کردیم»،ثمّ در اینجا فقط براى ترتیب خبر است. على هذا در
این آیات [صافات:76-82] ثمّ براى ترتیب خبر است وگرنه مى بایست غرق قوم قبل از
نجات نوح و اهلش گفته شود مگر آنکه بگوئیم: نجات با سوار شدن بکشتى تحقّق یافته
است، در این صورت ثمّ در معناى معمولى خود به کار رفته است. ولى در دو آیه
[نحل:110] براى ترتیب خبر است زیرا ترتیب در میان دو امر فوق نیست دقّت در ما قبل
و ما بعد این دو آیه مطلب را بیشتر روشن مىکند. همچنین است آیه 52 از سوره یونس و
به احتمال قوى آیه 17 سوره بلد و 16 سوره اعراف. این واژه در قرآن بار۳۳۸ تکرار
شده است
یَرتابُوا:از
ریشه "ریب"36 بار تکرار شده است.
ریب به معنى شک
است ، بدترین شک،شکّ، تهمت،ظنّ و حاجت معنى شده است ولى قرآن آن را در شک به کار
برده است. در بعضى آیات تهمت و اضطراب قلب نیز مراد باشد [نور:50]، [حدید:14]. قلق و
تشویق قلب،
افعال این ماده
در قرآن مجید همه از افتعال آمده و آن چنانکه در اقرب الموارد گفته به شکّ افتادن
و شمک کردن است و اگر با «باء» همراه باشد مثل «ارتاب به فلان» به معنى تهمت زدن
مىآید.
در بعضى آیات
کلمه «مُریب» صفت «شکّ» آمده مثل [هود:62]، [سباء:54]، [فصّلت:45].
ریب المنون را
حوادث روزگار گفتهاند. (که شخص را مضطرب مىکنند). * [توبه:110].
ریبه چنانکه راغب
و جوهرى گفته اسم مصدر است از ریب یعنى ساختمانى که ساختهاند پیوسته مایه اضطراب
دلهایشان است تاوقتیکه دلهایشان پاره پاره شود.
نکته ها و پیام
ها:
*مومنان واقعی
،دارای ایمان به خدا و رسول و به دور از هرگونه شک و تردید(ایمان و شک متضاد هستند
،قلب متضاد را بر نمی تابد)انما حصر را می رساند ،مومن وقتی در مَامَن و دژ امان
الهی قرار می گیرد که ایمان وی حقیقی باشد.
*ایمان آمیخته به
شک داخل در مقوله اسلام به معنای عام آن است نه ایمان واقعی(یعنی از مزایای حقوقی
و اجتماعی جامعه اسلامی استفاده می کند اما این که در دژایمن سعادت قرار گیرد تنها
ایمان قلبی و صادقانه لازم است)
*ایمان به خداوند
و رسول او باوری ملازم با هم و تفکیک ناپذیر
*ایثارمال+ایثارجان+ایمان
ثابت و استوار نشانه مومنان واقعی
*ایمان واقعی
دارای ریشه و ثبات در اندیشه و جلوه گر در کردار و رفتارآدمی
*جهاد با جان و
مال نشانه یقین و استواری در ایمان
*وجود شک و
دلبستگی به مال و جان در میان برخی اعراب دلیل ردّ ایمان آنان از سوی خداوند
*ملاک ارزش جهاد
و ایثار فی سبیل الله و لله بودن است(جهت و گرایش الهی)
*جان و مال پر
جاذبه ترین امور در زندگی انسان
*ثبات در باورهای
دینی و جهاد همه جانبه در راه خدا گواه راستی انسان در ادعای ایمان.
* قرآن، هم
ملاک و معیار کمال را بیان مىکند، «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ
أَتْقاکُمْ» و هم الگوهاى کامل را نشان مىدهد. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ....
* ایمان،
امرى باطنى است که از راه عمل شناخته مىشود. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ
...جاهَدُوا ...
* ایمان
بدون جهاد، شعارى بیش نیست. جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ ... (کمال ایمان به
گذشت از جان و مال است.)
نکته تکمیلی:
*مومنان و
باورمندان راستین
چهار آیهى قرآن
با جمله «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ» شروع شده که ترسیم سیماى مؤمن واقعى است:
1. «إِنَّمَا
الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا
تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إِیماناً وَ عَلى رَبِّهِمْ
یَتَوَکَّلُونَ» « انفال، 2. » مؤمنان واقعى کسانى هستند که هرگاه نام خداوند
برده شود، دلهایشان مىلرزد و همین که آیات الهى بر آنان تلاوت شود، ظرفیت آنان به
ایمان افزوده مىگردد وتنها بر خدا تکیه مىکنند.
2. إِنَّمَا
الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ
عَلى أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ ... « نور، 62 »
مؤمنان واقعى کسانى هستند که به خدا و رسولش ایمان دارند و هرگاه در یک کار دسته
جمعى با پیامبر هستند، بدون اجازهى حضرت از صحنه خارج نمىشوند.
3 و 4. در همین
سوره مطرح شده است؛ یک بار در آیه دهم، إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ ... و
بار دیگر در همین آیه.
اگر این چهار آیه
را در کنار هم بگذاریم، سیماى مؤمنان صادق و واقعى را کشف مىکنیم.