سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

آموزه های قرآنی(تفسیر و علوم قرآنی)

سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

آموزه های قرآنی(تفسیر و علوم قرآنی)

سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

صفحه شخصی سید محمد عبداللهی دانش آموخته حوزه و دانشگاه که در سطح خارج فقه و اصول و کارشناسی ارشد دروس کلاسیک را گذرانده و مطالعات مستمری در بیش از چهار دهه بر اساس علایق و انگیزه های شخصی در باره تفسیر، معارف و علوم قرآنی ودارد.

شناسه های ارتباطی با نویسنده و بلاگ در پیام رسان ها

با شماره 09218305249

صفحه قرآنی رحیق در ایتا:

https://eitaa.com/rahighemakhtoom

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۰۲، ۲۲:۲۴ - اصغر جاهدی
    احسنت
  • ۱۵ آذر ۰۲، ۲۳:۴۶ - منتظرالمهدی (عج)
    ممنون
  • ۸ مرداد ۹۷، ۱۲:۰۰ - منتظر المهدی
    خدا قوت
  • ۱ مرداد ۹۷، ۱۸:۴۰ - منتظر المهدی
    خدا قوت
نویسندگان

۶۵ مطلب با موضوع «امکان فهم قرآن» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

نگاشت های تفسیری سوره حجرات آیه 12


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ‌ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ‌ الظَّنِ‌ إِنَ‌ بَعْضَ‌ الظَّنِ‌ إِثْمٌ‌ وَ لاَ تَجَسَّسُوا وَ لاَ یَغْتَبْ‌ بَعْضُکُمْ‌ بَعْضاً أَ یُحِبُ‌ أَحَدُکُمْ‌ أَنْ‌ یَأْکُلَ‌ لَحْمَ‌ أَخِیهِ‌ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ‌ وَ اتَّقُوا اللَّهَ‌ إِنَ‌ اللَّهَ‌ تَوَّابٌ‌ رَحِیمٌ‌.


ای مؤمنان از بسیاری از گمانها پرهیز کنید، چرا که بعضی از گمانها گناه است، و [در کار دیگران‌] تجسس مکنید، و بعضی از شما از بعضی دیگر غیبت نکند، آیا هیچ کدام از شما خوش دارد که گوشت برادر مرده‌اش را بخورد، که از آن تنفر دارید، و از خداوند پروا کنید که بی‌گمان خداوند توبه‌پذیر مهربان است‌.

 

واژه نگاشت:

ظَنّ: از ریشه ظَننَ -69 بار تکرار در قرآن با مشتقات - «راغب» در «مفردات» مى گوید: «ظنّ» به معناى «اعتقادى» است که از دلیل و قرینه حاصل مى شود، این اعتقاد گاه قوى مى شود و به مرحله یقین مى رسد و گاه ضعیف است و از حد گمان تجاوز نمى کند.

ظن مطلق گمان است و به خوب و بد هر دو متصف می شود.


تَجسَّسوا: از ریشه جسس‌ (۱ باردر قرآن) دست مالیدن براى دانستن ،تجسّس به معنى تفحّص و کنجکاوى از احوال مردم از همین مادّه است، جاسوس را نیز که از اوضاع مردم و محلّ کنجکاوى مى‏کند به همین سبب جاسوس گفته‏اند.

«تجسس» و «تحسس» هر دو به معناى جستجوگرى است، ولى اولى معمولاً در امور نامطلوب مى آید، و دومى غالباً در امر خیر.واژه تحسسوا در سوره یوسف آمده است.


یغتب:ازریشه غیب‌ (۶۰ باربا مشتقات در قرآن آمده است) کلمه غیبت اسم است. بمعنى اغتیاب و بدگوئى. بدگوئى در پشت سر دیگرى. آنچه در غیاب شخص بدگوئى مى‏شود اگر در او باشد آن غیبت است و اگر در وی نباشد بهتان نامیده می‏شود و اگر روبرو گفته شود آن را شتم (فحش) گویند.

 

پیام ها و نکته ها:


* نهی الهی از بدگمانی مومنان نسبت به یکدیگر(اصل بر خوب بودن)

* لزوم حاکمیت روح خوش بینی و پرهیز از شک و بدبینی در جامعه ی اسلامی

* جواز تکیه کردن بر گمان و مظنه در بعضی از موارد(از به کار بردن واژه ی کثیراً چنین برداشت می شود که اگر در همه جا گمان ها م.رد توجه قرار نگیرد چه بسا موارد مهمی باشد که نادیده گرفتن آن موجب صدمه و آسیب به فرد یا جامعه اسلامی بشود.)

* بعضی از گمان ها انسان را در معرض گناه و عکس العمل ناشایست قرار می دهد.

* کافی نبودن گمان و مظنه برای متهم ساختن مومن و داوری علیه او

* مترتب شدن گناه بر برخی گمان ها مقتضی آن است که انسان هرچه بیشتر از بدگمانی نسبت به مومنان اجتناب و پرهیز کند.

* لزوم پرهیزورود به زمینه های لغزش و ابتلا به گناه(مسیر گمان و گمان پروری مسیر امنی نیست و منجر به انحراف از مسیر صحیح می شود)

* رواج بدگمانی تهدیدی جدی برای اخوت اسلامی است(در دو آیه قبل فرمود مومنان برادرند و در اینجا از بدگمانی پرهیز می دهد و این یک هشدار تلقی می شود.)

* ممنوعیت تجسس و جستار در عیوب و کاستی های زندگی شخصی مومنان

* بدگمانی به مومنان زمینه کشیده شدن به تجسس و کنجکاوی های ممنوع می شود.

* خداوند،خواهان حفظ آبروی مومنان و بر ملا نشدن کاستی های افراد است

* ممنوعیت غیبت و بدگویی مومنان در غیاب یکدیگر

* بدگمانی و تجسس زمینه ورود به غیبت(ترتیب لفظی بیانگر ترتیب حقیقی. در آیه دقت شود)

* تجسس و غیبت عامل گسستن برادری های مومنانه

* ریخت آبروی مومن به منزله خوردن گوشت بدن بی جان او

* توجه به ماهیت غیبت و حقیقت آن موجب انزجار و تنفر و دوری از آن

* جواز غیبت غیر مومنان(فاسقان)به قرینه بعضکم بعضا

* تجسس در عیوب مانند غیبت به منزله خوردن گوشت مرده برادر دینی

* بدگمانی ،تجسس ،غیبت بی تقوایی و گناه است و نیازمند توبه

* خداوند تواب (توبه و بازگشت پذیر)و رحیم و مهرورز است.(توبه کنید مورد مهر الهی قرار می گیرید)

* بدگمانی،تجسس و غیبت با توبه به درگاه خداوند قابل جبران است.

* پذیرش توبه مومنان جلوه رحمت خاص الهی نسبت به ایشان است.

* ایمان تعهد آور است،مومن باید از یک سری افکار و اعمال دوری نماید.

* برای دوری از گناهان حتمی باید از گناهان احتمالی اجتناب کنیم.

* در جامعه ایمانی اصل بر اعتماد،کرامت ،و برائت انسان هاست.

* برای جلوگیری از غیبت مبادی ورودی آن را مسدود کنیم.(گمان بد،تجسس)

* باطن و ملکوت گناه خباثت و تفر آور است.

* از شیوه های تبلیغ و تربیت استفاده از مثال و تمثیل است.

* در شیوه نهی از منکر از تعبیرات عاطفی استفاده کنیم.

* غیبت نوعی درنده خویی است.

* توبه یعنی در اسلام بن بست وجود ندارد.

  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰

نگاشت های تفسیری سوره حجرات آیه 11 حجرات

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَىٰ أَنْ یَکُونُوا خَیْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَىٰ أَنْ یَکُنَّ خَیْرًا مِنْهُنَّ ۖ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ ۖ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمَانِ ۚ وَمَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ.

ترجمه:

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند؛ و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند؛ و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید؛ و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند!

واژه نگاشت:

یسخر: از سَخِرَ ،اسم آن سُخرِیّ به معنای مسخره و استهزاء کردن

تلمزوا:از ریشه لَمَزَ= عیب بر او نهاد ، او را عقب زد ، او را زد ، با گفتارى آهسته با چشم خود اشاره اى کرد.به معنی آگاه کردن شخص از عیبش نیز آمده است.شمردن عیوب شخص در پیش روی او

تنابزوا:سوم شخص غایب ماضی باب تفاعل،از ریشه  نَبَزَ=لقب بد دادن،بیشتر در القاب بد رواج دارد. نام بردن و صدازدن دیگران با لقب بد است.

القاب:جمع لقب ، مقابل اسم و کنیه بوده و به معنای هر اسمی است که بیانگر مدح و یا ذم باشد، مانند: محمود (پسندیده) و سفّاح (خون ریز). به معنی= اسم، تخلص، صفت، عنوان، کنیه، نام، نعت(فرنام، بَرنام، پاژنام)مانند اسرائیل،فرعون،ذوالنون،امین

فسوق: از ریشه فسق= خروج از طاعت و گرایش به معصیت - بیرون رفتن از بندگی - سرپیچی کردن از فرمان پروردگار ( کلمه فسق به معنای بیرون شدن است، وقتی میگویند : فسقت التمرة که خرما از پوست خود بیرون شده باشد، لذا "فاسق " به کسی می گویند که از بندگی پروردگار بیرون رفته است )...

شان نزول:

چنانچه برخی روایات می گویند:

الف- این آیه درباره صفیه دختر حى بن اخطب زوجه رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل گردیده زیرا عائشه و حفصه او را اذیت مى کردند و شماتت می‌نمودند و به او دختر یهودى خطاب مى کردند. صفیه شکایت نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله برد. پیامبر فرمود: چرا به آن‌ها جواب نمی‌دهى، صفیه گفت: به آن‌ها چسان جواب بگویم. فرمود: هر وقت به تو دختر یهودى خطاب نمودند.به آن‌ها در جواب بگو که پدرم هارون نبىّ اللَّه است و عموى من موسى کلیم اللّه است و شوهر من محمد رسول الله است. بنابراین بچه علت مرا شماتت مى کنید. وقتى صفیه این جواب را به آن‌ها گفت، اظهار داشتند این جواب از گفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله است سپس این آیه نازل گردید.( تفسیر على بن ابراهیم.)

ب- ابن عباس گوید: این آیه درباره ثابت بن قیس بن شماس آمد زیرا ثابت را عادت چنین بود که هر وقت به مسجد مى آمد به خاطر سنگینى و کرى گوش خود نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله مى نشست تا کلمات و گفتار پیامبر را به علت کرى گوش خود بشنود. روزى هنگامى که به مسجد آمد چون دیر رسیده بود جاى او را در نزدیکى رسول خدا صلی الله علیه و آله گرفته بودند لذا پاى خود را روى گردن مردم مى گذاشت و با گفتن، تفسّحوا، تفسّحوا (یعنى راه را باز کنید) راه را براى خود باز می‌کرد تا این که جائى در نزد مردى براى خویش مى یابد.آن مرد با مهربانى به ثابت گفت که بنشیند زیرا جاى او مکان خوبى است ثابت چون کر بود. از این حرف برآشفت و خشم گرفت و به مرد مزبور با خشونت گفت: تو پسر آن زن نیستى؟ و او را به مادرش خواند و منظور وى توهین به آن مرد بود مخصوصاً که مادر آن مرد در زمان جاهلیت از فواحش محسوب مى گشت. در این جا آن مرد از زیادى شرم و حیا سر خود را به زیر افکند سپس این آیه نازل گردید.( تفاسیر مجمع البیان و کشف الاسرار.)

یادآوری:شان نزول ها محدود کننده مفهوم آیه نیستند. و بیان برخی مصداق ها و نمونه ها هستند

پیام ها و نکته ها:

-         نهی از اقدام مومنان(مسلمانان)به استهزاء و مسخره کردن یکدیگر(ویژگی جامعه ایمانی)

-         ناسازگاری ایمان با  تمسخر و استهزا گری

-         دوری از تمسخر و استهزای مردم یکی از نشانه های ایمان

-         صلح و صفا و آرامش اجتماعی درگرو پرهیزاعضای جامعه از عیب جویی ،استهزاء ونسبت های زشت و ناپسند

-         وسیله تمسخر قرار دادن مشخصات جسمی و اخلاقی مردم و اقوام (از قبیل جوک ساختن )کاری ناپسند و مورد نهی خداوند

-         توجه به ارزش های وجودی مومنان مانع کوچک شمردن و استهزاء آنان (عسی ان یکونوا خیراً منهم)

-         خودبرتر بینی و غرور ریشه استهزا و تحقیر دیگران- ارزش های دیگران را نادیده نگیرید-

-         ارزش ها و ضوابط اخلاقی عام و فراگیر نسبت به زنان و مردان

-         زنان بیش از مردان در معرض ابتلا به خود بینی و تحقیر و استهزای دیگران (جدا آمدن حکم زنان در قبال قومٌ من قومٍ)

-         زنان همچون مردان دارای نقش در سلامت معنوی یا بیماری اخلاقی در جامعه

-         ممنوعیت طعنه زدن به دیگران و عیب جویی از آنان

-         مومنان به منزله اعضای یک خانواده و یک پیکر و برخوردار از روحی یگانه (ولا تلمزوا انفسکم ضمیر کم در انفسکم قابل تامل است)

-         لطمه و صدمه روحی به دیگران آسیب رساندن به خویشتن است (ولا تلمزوا انفسکم)

-         عیبجویی از دیگران عیبجویی از خود و عیبجو در معرض عیبجویی متقابل

-         عیب جویی از غیر مومنان فاقد حرمت تکلیفی است(انفسکم)

-         برچسب زدن،انگ زدن و نسبت دادن القاب زشت نسبت به یکدیگر ممنوع است.(ولا تنابزوا)

-         نسبت دادن القاب زشت به مومنان موجب فسق و گناه است

-         برخورداری مومن از حرمت و احترام ویژه در پیشگاه خداوند

-         استهزاء و طعن و نسبت های ناروا به مومنان گناه و نیازمند توبه و حلالیت طلبی

-         توبه نکردن از گناه استهزاء و طعن دیگران باعث ورود حتمی انسان در گروه و زمره ستمگران

-         لزوم پرهیز مومنان از حرکت های منفی و برهم زننده برادری ها در جامعه

-         هر حرکت منفی و تهدید کننده اخوت اجتماعی مومنان ظلم و ستمگری است

 

نکات مرتبط:

ریشه‌هاى تمسخر

1. گاهى مسخره کردن برخاسته از ثروت است که قرآن مى‌فرماید: «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ، الَّذِی جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ» «سوره همزه آیه 1و2» واى بر کسى که به خاطر ثروتى که اندوخته است، در پیش رو یا پشت‌سر، از دیگران عیب‌جویى مى‌کند.

2. گاهى ریشه‌ى استهزا، علم و مدرک تحصیلى است که قرآن درباره این گروه مى‌فرماید:

«فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ» « غافر، 83» آنان به علمى که دارند شادند و کیفر آنچه را مسخره مى‌کردند، ایشان را فرا گرفت.

3. گاهى ریشه‌ى مسخره، توانایى جسمى است. کفّار مى‌گفتند: «مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً» « فصّلت، 15» کیست که قدرت و توانایى او از ما بیشتر باشد؟

4. گاهى انگیزه‌ى مسخره کردن دیگران، عناوین و القاب دهان پر کن اجتماعى است. کفّار فقرایى را که همراه انبیا بودند تحقیر مى‌کردند و مى‌گفتند: «ما نَراکَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَراذِلُنا» «هود،27» ما پیروان تو را جز افراد اراذل نمى‌بینیم.

5. گاهى به بهانه تفریح و سرگرمى، دیگران به تمسخر گرفته مى‌شوند.

6. گاهى طمع به مال و مقام، سبب انتقاد همراه با تمسخر از دیگران مى‌شود. گروهى، از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله درباره‌ى زکات عیب‌جویى مى‌کردند، قرآن مى‌فرماید: «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ یُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ یَسْخَطُونَ» «توبه،27» ریشه‌ى این انتقاد طمع است، اگر از همان زکات به خود آنان بدهى راضى مى‌شوند، ولى اگر ندهى همچنان عصبانى شده و عیب‌جویى مى‌نمایند.

7. گاهى ریشه‌ى مسخره، جهل و نادانى است. هنگامى که حضرت موسى براى حل اختلاف و درگیرى دستور کشتن گاو را داد، بنى‌اسرائیل گفتند: آیا ما را مسخره مى‌کنى؟ موسى علیه السلام گفت: «أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ» «بقره،67» به خدا پناه مى‌برم که از جاهلان باشم. یعنى مسخره برخاسته از جهل و نادانى است و من جاهل نیستم.

8. گاهى سرچشمه تمسخر، ریاکارى و بهانه‌گیرى و شخصیت‌شکنى است. «یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فِی الصَّدَقاتِ وَ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ» «توبه،79»

یکى از کارهاى مبارک رسول خدا صلى الله علیه و آله پس از بعثت تغییر نام افراد و مناطقى بود که داراى نام زشت بودند. «اسد الغابه ج3ص 76» زیرا نام بد، وسیله‌اى براى تمسخر و تحقیر است.

عقیل، برادر حضرت على علیه السلام بر معاویه وارد شد، معاویه براى تحقیر او گفت: درود بر کسى که عمویش ابولهب، لعنت شده‌ى خداوند است و خواند: «تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ» عقیل فورى پاسخ داد: درود بر کسى که عمّه‌ى او چنین است و خواند: «وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ» (زن ابولهب، دختر عمّه‌ى معاویه بود.) « بحار، ج 42، ص 112»


  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰


نگاشت های تفسیری سوره حجرات آیه 10


إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۱۰


در حقیقت مؤمنان با هم برادرند پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا پروا بدارید امید که مورد رحمت قرار گیرید (۱۰)


واژه شناسی:


اِنَّما: این واژه به دوشکل به کار می رود

الف- به صورت«إنما»حصرـ که إن و ما،یک کلمه به حساب می آید ـ و«ما»در آن، به اصطلاح اهل ادب،مای کافه بوده و در رسم الخط،به صورت متصل»إنما« نوشته می شود.


ب- «إن»تاکید و«ما»موصول،ـ که در این جا،هم در زمان تلفظ و هم،در کتابت ـ از هم جدا است،تا معنای صحیح آن فهمیده شود.

در آیه مورد بحث انَّما از نوع اول است که معنای حصر دارد.


اِخوَه: جمع اَخ -آنکه تو را با دیگرى در نسب یا قرابت یا دوستى پیوند زند ، یار ، دوست ، آنکه در هر مناسبت و مشارکتى با تو پیوند داشته باشد ، برادر .



پیام ها:


1-    برادری و اخوت حقیقی در پرتو ایمان به خدا وجود دارد .بنابر این برادری تنها در میان مومنان به خداوند بر قرار است.

2-    مومنان به راستی برادر یکدیگرند

3-    اخوت و برادری بارزترین ویژگی در زندگی اجتماعی مومنانه

4-    ایمان عامل محکم و بی بدیل برقرارکننده دوستی و پیوند عمیق میان انسان ها

5-    ستیزمیان مومنان ،ناسازگار با روح ایمان و برادری

6-    جامعه مومنانه نیازمند تنش زدایی و ستیز زدایی

7-    مومنان در نظام برادری دینی دارای مسئولیت در قبال یکدیگر

8-    انسان های بی تفاوت در قبال مشکلات و درگیری های جامعه اسلامی فاقد روح واقعی ایمان

9-    تامین حفظ منافع یکایک مومنان در پرتو حاکمیت روح برادری بر تمامی اعضای جامعه

10-        نیاز همیشگی جامعه اسلامی به تبلیغ روح برادری و تحکیم مودت و دوستی میان اعضای آن

11-        لزوم رعایت تقوی و ارزش های الهی در میانجیگری و ایجاد صلح میان مومنان

12-        فروهشتن مسئولیت های دینی و بی تفاوتی در برابر مشکلات جامعه بی تقوایی است

13-        رعایت تقوای الهی همواره کننده راه بهره مندی از رحمت خداوند است

14-        تفرقه و اختلاف در جامعه اسلامی و بی تفاوتی در قبال آن مایه محرومیت از رحمت الهی است

15-        حاکمیت رحمت الهی بر جامعه منوط و مشروط به خیرخواهی تک تک افراد نسبت به یکدیگر است




خلاصه برداشت:
ایمان برادری ایجاد می کند برادری ایمانی عامل مهم سازگاری اجتماعی است سازگاری اجتماعی عامل تقوی الهی و جامعه برخوردار از تقوی شایسته برخورداری از رحمت الهی است.

  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰

Image result for ‫تفسیر سوره حجرات‬‎

آیه 9 سوره حجرات

 

وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا  فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ  فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ.


 و اگر دو طایفه از مؤمنان با هم بجنگند، میان آن دو را اصلاح دهید، و اگر [باز] یکى از آن دو بر دیگرى تعدّى کرد، با آن [طایفه‌اى‌] که تعدّى مى‌کند بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد. پس اگر باز گشت، میان آنها را دادگرانه سازش دهید و عدالت کنید، که خدا دادگران را دوست مى‌دارد.(ترجمه فولاند وند)


واژه شناسی


طائفه:این واژه در معانی گوناگونی به کار می رود از قبیل: آل، اعقاب، امت، ایل، تیره، جماعت، جنس، خاندان، خانواده، دسته، دودمان، سلسله، عشیره، قبیله، قوم، گروه، ملت.در فرهنگ فارسی معین در باره آن می خوانیم: (یِ فِ) [ ع . طائفة ] 1 - (اِفا.) مؤنث طایف . 2 - تیره ، دسته . 3 - پاره ای از چیزی . ج . طوایف . در فرهنگ اصطلاحات المعانی نیز نزدیک به آنچه در فرهنگ معین وجود دارد آمده است.


تَفیءُ: از ریشه "فَیء" (به فتح فاء) رجوع. «فاءَ فَیْئاً:رَجَعَ» گویند:«هُوَ سَریعُ الْفیْ‏ء عَنْ غَضَبِهِ»یعنی او از خشمش زود برمی گردد. این واژه با مشتقات آن 8 بار در کتاب مقدس قرآن آمده است.


اَقسِطوا: از ریشه قِسط- - دادگری کنید. مراد دادگری در پیاده کردن شرائط و مواد صلح در همه احوال و اعمال است.کلمه (اقساط) - به کسره همزه به معناى آن است که به هر یک ، آن حقى را که مستحق است و آن سهمى را که دارد بدهى.(المیزان)

قَسط با فتح قاف به معنی ظلم و جور و بیداد است . مقسطین از قِسط در معنای مثبت و قاسطین از قَسط به معنای منفی به کار می رود.این ریشه و مشتقات آن حدود 15 بار در قرآن آمده است.


تَبغی: از ریشه بَغی و در این معانی بکار رفته است: تعدی‌، تجاوز از حد، ظلم‌، حسد و کذب‌ - ریشه ثلاثی‌ این‌ واژه‌ به‌ دو صورت‌ مجرد و مزید به‌ کار رفته‌، و معمولاً صیغه ثلاثی‌ مزید آن‌، «ابتغاء» به‌ معنای‌ خواستن‌، و مجرد آن‌ بیشتر به‌ معنای‌ ظلم‌ و تجاوز از حد آمده‌ است‌. این کلمه 96 باردر قالب های گوناگون  در قرآن آمده است

 

شان نزول:


«شیخ طوسى» صاحب تبیان گویند: این آیه درباره دو طائفه از انصار نازل شده که میان آن‌ها جنگى اتفاق افتاده بود، چنان که طبرى ذکر نموده است.

در تفاسیر جامع البیان و ابن ابى حاتم از سدى نقل شده که مردى از انصار بنام عمران زنى داشت بنام ام‌زید و به او علاقمند بود. روزى آن زن براى دیدار طائفه خود از خانه بیرون مى آید. شوهرش او را به این علت در بالاى غرفه زندانى می‌کند. زن مزبور به دنبال طائفه خود می‌فرستد. قوم او از زندان شوهر وى را خلاص کرده و از غرفه پائین مى آورند. شوهر نیز به دنبال طائفه خود فرستاده و کمک مى طلبد بین دو طائفه زن و شوهر نزاع سختى درمی‌گیرد. سپس این آیه نازل می‌شود و پیامبر به دنبال آن‌ها فرستاده و میان آنان را آشتى می‌دهد. در سنن سعید بن منصور و تفسیر جامع البیان از ابن مالک و قتاده نیز نزاع میان دو نفر مسلمان روایت شده است.


توجه: 

بنابر فرمایش مفسر بزرگ تسنیم حضرت علامه جوادی آملی، این شان نزول بیان یکی از مصادیق و تطبیق است و آیه را محدود نمی کند.


پیام ها ونکته ها:


1)     ) مسلمانان وظیفه دارند برای برقراری صلح و از میان رفتن جنگ و درگیری های داخلی طوایف کشورهای   اسلامی تلاش کنند.

2)      )خداوند خواهان حاکمیت جو و فضای مسالمت و آشتی میان گروههای امت اسلامی است

3)      )لزوم مبارزه و نبرد عدالت خواهانه با گروه متجاوز و سرکش

4)      )امت اسلامی ملزم و موظف به نبرد با هرگونه تجاوز و سرکشی در قلمرو حاکمیت اسلامی

5)      )لزوم ادامه جنگ با متجاوز تا مرجله تسلیم وی در برابر امر الهی و گردن نهادن به اتمام جنگ و انعقاد صلح

6)      )گردن نهادن گروههای اسلامی متخاصم به صلح ،تکلیفی الهی است.

7)      )ضرورت رعایت عدل و انصاف و ایجاد صلح میان دو گروه مسلمان درگیر جنگ

8)      )وظیفه جبران خسارت از سوی گروه متجاوز و سرکش(باغی)به خسارت های وارد شده بر گروه دیگر

9)      )خداوند خواهان رعایت عدل و انصاف و از بین بردن ظلم در همه زمینه ها

10) میانجی گری نیازمند رعایت عدل و انصاف

11) عمل مبتنی بر عدالت از مصادیق و نمونه های قسط است

12) خداوند دوست دار انصاف پیشگان عدالت خواه

13) صلح نا عادلانه و مماشات با متجاوز مورد تایید و رضایت الهی نیست.


مباحث آیه 9 ادامه دارد.....


  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰

Image result for ‫تفسیر سوره حجرات‬‎



آیه 6 سوره حجرات


یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ


اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهى از روى ناآگاهى آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید.


واژه شناسی:

فاسق: اسم فاعل از ریشه فسق ثلاثی مجرد از فَعَلَ یَفعُلُ- به معنی بدکاری که از انجام دادن گناهان و زشتی های پرهیزی ندارد- کسی که از مسیر حقیقت و صلاح بیرون شده است- متجاوز و کسی از مرز شریعت عبور می کند- کسی که برابر دستورات قرآن و سنت یقینی عمل نمی کند.

این واژه به همراه مشتقات آن و در قالب های گوناگون 54 بار در موضوعات و مصادیق مختلف به کار رفته است.

نَبَاٍ:(نَبَاَ ینبئ ُ تنبیئاً و تنبئِةً) به معنی خبرو گزارش مهم و قابل توجه و این واژه به همراه قالب ها و مشتقات آن 80 بار در قرآن تکرار شده است.

شان نزول:

بر اساس روایات متعدّد از طرق شیعه و سنّى، این آیه درباره ولیدبن عقبه نازل شده است. زیرا پیامبر او را براى جمع‏آورى زکات از قبیله بنى مصطلق اعزام داشت، امّا از آنجا که میان او و این قبیله در دوران جاهلیّت، خصومتى شدید بود، هنگامى که اهل قبیله به استقبال او مى‏آمدند، گمان کرد که به قصد کشتن او آمده‏اند. لذا جلوتر نرفت و نزد پیامبر بازگشت و خبر داد که مردم از پرداخت زکات خوددارى کرده‏اند. پیامبر از این خبر ناراحت شد و تصمیم گرفت آنان را گوشمالى دهد. آیه فوق نازل شد و در مورد خبر فاسق دستور تحقیق داد.

روشن است که فسقِ ولیدبن عقبه، از ابتدا روشن نبود و گرنه پیامبر شخص فاسق را به عنوان نماینده خود جهت دریافت زکات اعزام نمى‏کرد، بلکه پس از دروغى که ولید در مورد سرباز زدن قبیله بنى‏المصطق از پرداخت زکات گفت، این آیه فسق او را آشکار ساخت تا پیامبر و مؤمنان بر اساس خبر او عمل نکنند.

امام حسین‏علیه السلام در احتجاجى که با ولید بن عقبه داشت فرمود: به خدا سوگند من تو را در دشمنى‏ات با علىّ‏بن ابى‏طالب‏علیهما السلام ملامت نمى‏کنم، زیرا خداوند، على را مؤمن و تو را فاسق خوانده است. سپس آیه فوق را تلاوت کردند.

نکته ها:

1-    مومنان وظیفه دارند گزارش های رسیده از اشخاصی که صداقت شان محرز نیست را بررسی کرده و به صرف خبر و گزارش وی اکتفا نکنند.

2-    وجوب بررسی صدق خبر فاسق منوط به مهم بودن آن است (وجوب تبین و روشن و شفاف سازی خبر در خصوص اخبار مهم و سرنوشت ساز)

3-    اخبار شخص عادل که صداقت او محرز شده است از تبین و فحص و جستجو بی نیاز است.

4-    ضرورت هوشیاری و احتیاط جامعه در برابر اخبار مهم اجتماعی

5-    وجود روحیه فسق و عصیانگری دارای تاثیر منفی در تشخیص ها و گزارش های فرد فاسق

6-    اعتماد به اخبار و گزارش های فاسقین و افراد بی بند وبار بدون تحقیق و بررسی خطر های زیانباری به دنبال دارد

7-    ترتیب اثر دادن به خبر فاسق بدون جستجو و تفحص کاری جاهلانه و ندامت بار برای جامعه است

8-    نقش ویرانگر منابع خبری فاسق و فاسد در مناسبات و امنیت جوامع

9-    لزوم دقت و احتیاط در زمینه امور مرتبط به سرنوشت مردم و امنیت جامعه

10-ضرورت بررسی اخبار مهم صرف نظر از گزارش دهنده و مخبر آن

11-جامعه صدر اسلام در معرض خطر از ناحیه گزارش ها و اخبار دروغین فاسقان

 

نکته های تکمیلی:

سؤال اول :

 در این آیه دستور تحقیق و بررسى آمده، ولى درآیه ‏ى 12 همین سوره، تجسّس، حرام شمرده شده است، آیا مى ‏شود تحقیق و تفحّص، هم حرام باشد و هم واجب؟

پاسخ: آنجا که تجسّس حرام است، درباره‏ى رفتار شخصىِ مردم است که ربطى به زندگى اجتماعى ندارد، ولى آنجا که واجب است، موردى است که به جامعه مربوط است و مى‏ خواهیم بر اساس آن، اقدام و عملى انجام دهیم که اگر به خاطر احترام فرد، تحقیق و بررسى نکنیم ممکن است جامعه در معرض فتنه و آشوب قرار گیرد.

سوال دوم:

فسق چیست و فاسق کیست؟

«فِسق» در لغت به معناى خارج شدن است و در اصطلاح قرآنى، به خارج شدن از راه مستقیم گفته مى ‏شود. این کلمه در برابر عدالت به کار مى ‏رود و فاسق به کسى گویند که مرتکب گناه کبیره‏اى شود و توبه نکند.

واژه «فِسق»، در قالب‏هاى گوناگون، پنجاه و چهار بار در قرآن آمده و در موضوعات و مصادیق مختلفى به کار رفته است از جمله:

1. در مورد انحراف‏هاى فرعون و قوم او: «انّهم کانوا قَوماً فاسقین»

2. در مورد افراد چند چهره و منافق: «انّ المنافقین همُ الفاسقون»

3. در مورد آزار دهندگان به انبیا و سرکشان از دستورات آنان:«قالوا یا موسى‏ انّا لن‏دخلها... القوم الفاسقین»

4. در مورد کسانى که طبق قانون الهى داورى و قضاوت نمى‏کنند: «و مَن لم یحکم بما اَنزلَ اللّه فَاولئک هم الفاسقون»

5. در مورد حیله گران: «...بما کانوا یَفسقون»

6. در مورد کسانى که وظیفه‏ى مهم امر به معروف و نهى از منکر را رها مى ‏کنند: «اَنجَینا الّذین یَنهَونَ عن السوء و اَخَذنَا الّذین ظلموا... بما کانوا یَفسقون»

7. در مورد کسانى که خانه، تجارت، فامیل و مادّیات را بر جهاد در راه خدا ترجیح مى‏ دهند: «ان کان آبائکم... اَحبّ... واللّه لا یَهدِى القومَ الفاسقین»

8. در مورد گناهان علنى و انحرافات جنسى و شهوت‏رانى ‏هاى ناروا. (قرآن به قوم لوط که گناه را در مجالس علنى و بى ‏پروا انجام مى ‏دادند، لقب فاسق داده است) «رِجزاً من السماء بما کانوا یَفسقون»

9. در مورد بهره‏ گیرى از غذاهاى حرام: «حُرّمت علیکم المَیتَةُ و الدّم... ذلکم فِسق»

10. در مورد تهمت زدن به زنان پاکدامن: «یَرمُونَ المحصنات... اولئک هم الفاسقون»


تحقیق، داروى دردهاى اجتماعى

در طول تاریخ، انبیا با مردم و اجتماعاتى روبرو بوده‏ اند که به انواع بیمارى‏ هاى اجتماعى و اخلاقى مبتلا بوده ‏اند و حتّى امروز با آن همه پیشرفت‏ هاى مهمى که در زندگى بشر شده است، هنوز آن بیمارى ‏ها به قوّت خود باقى است. بیمارى ‏هایى همچون:

تقلید کورکورانه از نیاکان و پیروى از عادات وآداب ورسوم خرافى.

پیروى از خیالات، شایعات، پیشگویى ‏ها و رؤیاهاى بى ‏اساس.

داورى و موضع‏گیرى بدون علم، ستایش یا انتقاد بدون علم و نوشتن و گفتن بدون علم.

داوریى شفابخش براى همه آن بیمارى ‏ها، تحقیق و بررسى است که در این آیه آمده است.

اگر جامعه اهل دقّت و تحقیق و بررسى باشد، همه‏ى این آفات و بلاهاى اجتماعى یکسره درمان مى ‏شود.

مشابه این آیه، آیه 94 سوره نساء است که مى‏فرماید: «یا ایّها الّذین آمنوا اذا ضربتم فى سبیل اللّه فتبیّنوا و لا تقولوا لمن ألقى الیکم السّلام لستَ مؤمناً تبتغون عرض الحیاة الدنیا فعند اللّه مغانم کثیرة کذلک کنتم من قبل فمَنّ اللّه علیکم فتبیّنوا اِنّ اللّه کان بما تعملون خبیراً» اى مؤمنان! هرگاه در راه خدا گام بر مى ‏دارید و سفر مى ‏کنید، تحقیق و بررسى کنید و به کسى که اظهار ایمان مى ‏کند نگوئید تو مؤمن نیستى و بخاطر به دست آوردن غنائم بى‏ گناهى را نکشید. زیرا نزد خداوند غنائم فراوانى است.

چنانکه در تاریخ آمده است: پس از جنگ خیبر، پیامبرصلى الله علیه وآله شخصى به نام اُسامةبن زید را همراه گروهى از مسلمانان به سوى یهودیانى که در یکى از روستاهاى فدک بودند فرستاد تا آنان را به اسلام یا قبول شرایط ذِمّه و تحت‏الحمایه بودن دعوت نماید، یکى از یهودیان (به نام مِرداس) با شنیدن خبر، اموال و خانواده خود را در پناه کوهى قرار داد و با گفتن «لا اله الاّ اللّه محمّدٌ رَسولُ اللّه» به استقبال مسلمانان آمد. اُسامه به گمان این‏که او از ترس، اسلام آورده و اسلام او واقعى نیست، او را کشت. رسول خدا پس از اطلاع، به شدّت ناراحت شدند و آیه فوق نازل شد.

خبر در اسلام‏

اسلام درباره‏ى چگونگى سخن و نقل خبر تأکیدهاى فروانى کرده است از جمله:

الف) قرآن از کسانى که هر خبرى را مى‏شنوند و نسنجیده آن را نشر مى‏دهند، به شدّت انتقاد کرده و مى‏فرماید: خبر را به اهل استنباط عرضه کنید و اگر حقّانیّت آن ثابت شد، آنگاه آن را پخش کنید.

ب) قرآن براى کسانى که با پخش اخبار دروغ، در جامعه دغدغه ایجاد مى‏کنند، کیفرى سخت معیّن فرموده است.

ج) پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله در سال آخر عمر شریف خود در سفر حج فرمودند: کسانى که خبرهاى دروغى از من نقل مى‏ کنند، زیادند و در آینده زیادتر خواهند شد، هر کس آگاهانه به من نسبت دروغ بدهد، جایگاهش دوزخ است و هر چه از من شنیدید، به قرآن و سنّت من عرضه کنید، پس اگر موافق آن دو بود بپذیرید وگرنه ردّ کنید.

د) امام صادق‏علیه السلام به کسى که خبرهاى دروغى را به پدرش امام باقرعلیه السلام نسبت مى‏داد، لعنت کردند و فرمودند: هر چه از ما شنیدید، اگر شاهد و گواهى از قرآن یا سایر سخنان ما بر آن پیدا کردید، بپذیرید وگرنه نپذیرید.

ه) امام رضاعلیه السلام فرمودند: سند سخنان ما، قرآن و سنّت رسول‏ خداصلى الله علیه وآله است.

و) یکى از مهم‏ترین علوم اسلامى، علم رجال است که براى شناخت خبر صحیح از غیر صحیح، افرادى را که حدیث نقل مى‏کنند، مورد ارزیابى و بررسى قرار مى‏دهد.

منابع:

تفسیر نمونه

تفسیر نور

تفسیر المیزان

کتب لغت و قاموس اللغه

 

 

  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰
با سلام و عرض ادب

با توجه به اعلام مرکز برنامه ریزی وزارت مبنی بر برگزاری ضمن خدمت در استان ها سوالات آزمون کتاب طهارت روح را به تفکیک مراحل چهارگانه آزمون را با پاسخ صحیح در اختیار همکاران قرار می دهیم.امید وارم همکاران موضوع و لینک وبلاگ را در گروههای پیام رسان خود اطلاع رسانی کنند.

ضمنا هم اکنون خراسان جنوبی قصد برگزاری این دوره را دارد.

در پاسخ به سوال برخی دوستان اعلام می کنیم این وبلاگ تنها در موضوعات قرآنی و دینی فعالیت می کند. برای موضوعات دیگر ضمن خدمت به سایت های مرتبط مراجعه فرمایید.

از همکارانی که وبلاگ را دنبال می کنند تشکر می کنم.

  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰
پست موقت
مژده برای دوست داران معارف قرآنی




طرح ملی حفظ قرآن کریم بشارت ۱۴۵۲


 پویش ملی حفظ جزء سی قرآن کریم


دوره آموزشی سبک زندگی قرآنی با محوریت جزء سی ام قرآن شریف و قابل محاسبه ضمن خدمت برای کارکنان دولت با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 

در سایت "http://besharat.irib.ir/"

و سایت فرایاد"https://medu.farayad.org/"

و سامانه "http://ltms.medu.ir"برای فرهنگیان فراهم است.

جهت کسب آگاهی بیشتر به سایت بشارت قرآنی مراجعه فرمایید.



  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰
  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰
Image result for ‫فهم عمیق قرآن‬‎


قابل توجه همکاران محترم معاونین و مربیان فرهنگی و پرورشی


با توجه به آزمون پایانی مشاوره از منظر قرآن و شیوه های تشویق دانش آموزان به نماز در تاریخ 24/10/97 برگزار می شود و درخواست برخی از همکاران ارجمند مجموعه متنی دو موضوع در قالب نوشتاری و با امکان جستجو در اختیار قرار می گیرد.



  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰







نماز، سفره الهی 

پیامبر (ص ) : الا ان الصلاة مأدبة الله فی الارض قد هنأهالاهل رحمته فی کل یوم خمس مرات


آگاه باشید نماز سفره گسترده خدا در زمین است که خداوند آن را روزی  پنج  بار برای اهل رحمتش (افراد شایسته رحمت ) گوارا نموده است .

( مستدرک الوسایل ، ج 1، ص 170 )

  • سید محمد عبداللهی