نگاه اسلام (قرآن) به علوم تجربی (طبیعی) چگونه است؟ اگر مثبت است، چرا ما در این عرصه عقبتر هستیم؟
این که نگاه، مواضع و قوانین اسلام در عرصهها، موارد، علوم و تعاملات گوناگون اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... چیست؟ یک مقوله است، و این که ما مسلمانان چه مقدار اسلام را شناختهایم، به آن ایمان آوردهایم و طبق رهنمودها، دستورات و برنامههای الهی عمل کردهایم؟ یک مقولهی دیگری میباشد. چرا که صرف شناسنامه و ادعای مسلمانی، یا حتی گرایش و علاقهی به اسلام، دلیل آن نیست که تمامی مسلمانان، در درجات قابل قبولی از مسلمانی قرار گرفته باشند.
این که اسلام دین کامل، قرآن کریم کتاب جامع، ولایت مانع از تفرقهی امم، نماز سبب معراج و ... میباشند، دلیل آن نیست که هر کسی که ادعای مسلمانی نمود، قرآنی زیر بغل گذاشت و نمازی به هر شکلی خواند، یک مسلمان تمام باشد.
علوم تجربی (طبیعی):
گاهی چنان سخن از علوم تجربی (طبیعی) به میان میآورند که گویی عالَم طبیعت را آنها آفریدهاند، مالک آن میباشند و به تمامی علوم آن واقف هستند و ربوبیتش میکنند؟!
این یک خط کشی بسیار بسیار غلطی بین علوم طبیعی و سایر علوم میباشد. هر چه در طبیعت است، تجلی علم، حکمت، قدرت (تقدیرات = اندازهگذاریهای)، جمال و جلال خداوند سبحان میباشد و هر چه از طبیعت بشناسید، نشانههای اوست و بشر نه چیزی را خلق میکند و نه علمی را به وجود میآورد، بلکه نسبت به آن چه هست، به تناسب توانایی و تلاش خود، آگاهی، شناخت و علمی را به دست میآورد. در واقع علم را کشف میکند، نه این که خلق میکند.
نشانه شسی:
امروزه دانشمندان اظهار میدارند که «علم (همین علوم تجربی و طبیعی)، فقط "نشانهشناسی" میباشد، چرا که هیچ چیزی خودش نیست و هر چیزی، چیز دیگری را نشان میدهد!»
همینمقدار، فهم بسیار مهمی از عالَم هستی میباشد. چرا که واقعاً هیچ موجودی هستی ذاتی ندارد که خودش باشد، اصلاً خودی وجود ندارد و هر چه هست، تجلی و نشانهی هستی محض است. منتهی دانشمندان مادی، دوست ندارند از دایرهی محدود مادیات خارج شوند و در همان عرصه دور میزنند، لذا از هر نشانهای، به نشانه یا نشانههای دیگری میرسند و هیچ گاه هدف یا مقصود غایی را نمیبینند و به جای آن که از نشانهها به سوی مقصد راه یابند، در همان نشانهها سرگردان میمانند!
اما، خداوند متعال در آیات قرآن کریم، مکرر تصریح نموده است که زمین و آسمانها و هر چه در آنهاست، آیات (نشانهها) هستند؛ و این نشانهها، مبدأ و هدف را نشان میدهند؛ اما فقط صاحبان خرد (عقل) آن را درک میکنند.
« إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ » (البقره، 164)
ترجمه: در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایی که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانههایی است (از خالق علیم، حکیم، قادر و سبحان) برای مردمی که عقل دارند و میاندیشند!
نگاه به خلقت در قرآن کریم:
●- فرض کنید که انسان با چشم غیر مسلح و یا غیر مسلح و از نزدیک ببیند که کشور همسایه، نیروی نظامی خود را به مرزها منتقل کرده است و تحرکات نظامی بسیاری انجام میدهد، اما با تفکر و تعقل نفهمد که این تحرکات بیقصد و منظور نیست، حال این دیدن و شناخت مادی صرف، به چه کار او میآید؟
در قرآن مجید، در بیش از صد آیه، به "خلقت" توجه داده است و فرموده که با نگاه علمی و حکیمانه
،به این خلقت و چگونگی آن بنگرید.
بدیهی است که ما در نگاه به عالَم خلقت، اولین چیزی که میبینیم، همین جهان طبیعت و ماده است و بیش از آن چیزی از آسمانهای بالاتر، موجودات آنها، فرشتگان، یا حتی رفت و آمدها، تدبیرها و عوالم معنویات را در این دنیا، با چشم مادی نمیبینیم و با محسوسات مادی نیز درک نمیکنیم. بنابراین خداوند متعال مکرر فرموده است که به همین عالم خلقتی که مشهود همگان (لِلْعَالِمِینَ) (خلقت مادی = دنیا و طبیعت)، بنگرید و در آن تعقل نمایید.
« وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ » (الرّوم، 22)
ترجمه: و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین، و تفاوت زبانها و رنگهای شماست؛ در این نشانههایی است برای عالمان!
علم و عقل:
تردیدی نیست که نتیجهگیری از هر شناختی در علوم تجربی، فقط با "عقل" انجام میپذیرد، چرا که صرف ظاهر طبیعت، نشانگر روابط معقول نمیباشد.
به عنوان مثال: اگر بر اثر علوم تجربی، شناخته شد که ویروسی در عالم وجود دارد یک شناخت علوم تجربی میباشد – شناخت بدن نیز علوم تجربی است – چگونگی ورود آن ویروس به بدن نیز علوم تجربی میباشد، اما این که "علت" سرماخوردگی، این ویروس میباشد و سرما خوردگی، "معلول" ورود این ویروس به بدون میباشد، یک استنتاج "عقلی" میباشد.
از اینرو، خداوند متعال که انسان را به "عقل و وحی" مجهز نموده و برگزیده است، متذکر گردیده که صرف علوم تجربی، راهگشا نیست، بلکه باید علم، چراغ و نور عقل باشد و باید "علم" به همراه "حکمت" باشد.
« هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ » (الجمعة، 2)
ترجمه: و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخوانَد و آنها را تزکیه میکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت میآموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!
دقت کنیم که در این آیه میفرماید: رسولان را فرستاد، تا ابتدا "آیات = نشانهها" را برای شما تلاوت کنند، و قطعاً این آیات (نشانهها) منحصر به آیات وحی نمیباشند، چرا که که "کتاب" را جداگانه بیان داشته است؛ بحث از قرائت هم ندارد، بلکه فرموده: "تلاوت"، یعنی مطالعهی با تدبر و تفکر – سپس میفرماید: شما را تزکیه کند، چرا که علم میتواند ابزار تخریب نیز قرار گیرد، مگر این که عالِم، فاسد نباشد – سپس فرمود که "کتاب را تعلیم دهد"، یعنی به شما نسبت به آن علم دهد و البته این علم، حتماً باید توأم با "حکمت" باشد، وگرنه هیچ فایدهای به جز همان فواید ابزاری ندارد.
نگاه حکیمانه به عالم خلقت:
خداوند متعال، خلقت طبیعی را متذکر میشود و سپس طرح سؤال میکند که پاسخش باید عقلی باشد. میفرماید: اولین و بیشترین چیزی که از عالم خلقت من میبینی، خودت هستی. لذا به ظاهر خودت اکتفا نکن و نگو، من هستم، دست و پا دارم، اینقدر سلول یا مویرگ دارم، قلب من چنین میکند و یا کبدم چنان؛ بلکه انسان باید با دیدن همین خلقت پیچیده و عظیم طبیعی، فکر کند و برای خودش طرح سؤال نماید و برای آن پرسشها، پاسخ عقلی بیابد که آیا از هیچ خلق شده است، یا خودش خالق خودش میباشد، یا دیگرانی که چون خودش مخلوق هستند، او را خلق کردهاند؟! سپس به هر چه در زمین و آسمان (طبیعت مشهود) نگاه کند و همین پرسش را برای عقل خود طرح نماید:
« أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ * أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا یُوقِنُونَ » (الطور، 35 و 37)
ترجمه: یا آنها از هیچ آفریده شدهاند، یا خود خالق خویشند؟! * آیا آنها آسمانها و زمین را آفریدهاند؟!
[نه] بلکه آنها جویای یقین نیستند!
*- بنابراین، خداوند متعال در عقل و کلام وحی فرمود که تمامی زمین، آسمانها و هر چه در آنهاست را مسخر «رام» شما قرار دادم، تا با دیدهی "علم و عقل" به آنها بنگرید و با شناخت این نشانهها، صاحب نشانه، هدف و مقصود را بشناسید، یقین بیاورید و درست به سوی مقصد حرکت نمایید.
«أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا کِتَابٍ مُنِیرٍ » (لقمان، 20)
ترجمه: آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخّر شما کرده، و نعمتهای آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانی داشته است؟! ولی بعضی از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگری درباره خدا مجادله میکنند!
●- بنابراین، اگر مسلمانان به این آیات توجه لازم را نداشتهاند و یا در برههای توجه کردند و در پزشکی، ریاضیات، نجوم، فیزیک، شیمی و ... رشد کردند و در برهههایی عقب افتادند، مشکل از خود آنها و مسلمانی آنها میباشد، نه از اسلام و قرآن مجید. حتی اگر این عقبافتادگی تحمیلی (استعمار، استثمار، تحریم و ...) باشد، خداوند متعال در قرآن کریم، راههای مقابله و خروج از آن را بیان داشته است.