سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

آموزه های قرآنی(تفسیر و علوم قرآنی)

سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

آموزه های قرآنی(تفسیر و علوم قرآنی)

سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

صفحه شخصی سید محمد عبداللهی دانش آموخته حوزه و دانشگاه که در سطح خارج فقه و اصول و کارشناسی ارشد دروس کلاسیک را گذرانده و مطالعات مستمری در بیش از چهار دهه بر اساس علایق و انگیزه های شخصی در باره تفسیر، معارف و علوم قرآنی ودارد.

شناسه های ارتباطی با نویسنده و بلاگ در پیام رسان ها

با شماره 09218305249

صفحه قرآنی رحیق در ایتا:

https://eitaa.com/rahighemakhtoom

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۰۲، ۲۲:۲۴ - اصغر جاهدی
    احسنت
  • ۱۵ آذر ۰۲، ۲۳:۴۶ - منتظرالمهدی (عج)
    ممنون
  • ۸ مرداد ۹۷، ۱۲:۰۰ - منتظر المهدی
    خدا قوت
  • ۱ مرداد ۹۷، ۱۸:۴۰ - منتظر المهدی
    خدا قوت
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علوم قرآنی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

تقسیم بندى قرآن به سوره. جزء و حزب چى بوده وایا این کار توسط پیامبر صورت گرفته؟ نام گذارى سوره‌ها چه طور؟

 

تقسیم‌بندی‌ها در طی سنوات تغییر یافته است.

جزء – به معنای «تکه‌ی پاره‌ای یا بخشی» از یک چیز می‌باشد که در مورد قرآن مفهوم کلی‌اش بخشی از سور یا آیات می‌باشد.

جزء بدین معنا، در فرمایشات حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه آله و نیز امیرالمؤمنان علیه السلام وجود دارد، چنان که:

پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «جزئی از قرآن را خواندم / ابوبکر، عبدالله بن ابی داود، سجستانی، کتاب المصاحف، چاپ اول، 1405، ص 131»، و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نیز در وصف مؤمنین فرمودند:

«أَمَّا اَللَّیْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِینَ لِأَجْزَاءِ اَلْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرْتِیلاً» (نهج البلاغه، دشتی، خطبه 192)

ترجمه: اینها شب که می شود قامتهای کشیده و آماده به خدمت برای نماز دارند، اجزائی از قرآن را با ترتیل تلاوت می‌کند. (ترتیل یعنی کلمه کلمه و شمرده شمرده و برای هر کلمه تامل کند).

اما تقسیم بندی قرآن کریم به سی جزء که اکنون در اختیارمان قرار دارد، تقسیم‌بندی زمان ایشان یا توسط ایشان نمی‌باشد، بلکه بعدها و در فواصل نزدیک و دور انجام گرفت و در نهایت قرآن را برای راحتی قرائت، ختم، حفظ، بحث و تحقیق و تفسیر و ...، به سی جزء مساوی تقسیم کردند و هر جزء را نیز به چهار حزب تقسیم نمودند.

در مورد آغاز این تقسیم‌بندی‌ها، اقوال گوناگونی وجود دارد، به عنوان مثال:

الف - زرکشی به نقل از کتاب های احمد حنبل، ابو داوود و ابن ماجه از قول اوس بن حذیفه چنین نقل می کند که: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ از اصحاب پرسیدند: «چگونه قرآن را تقسیم (دسته بندی) می کنید؟

پاسخ دادند: ما قرآن را به 3، 5، 7، 11 و 13 حزب (جزء و بخش) تقسیم می کنیم و بخش طولانی آن از سوره «ق» تا آخر قرآن است.» (بدرالدین، محمد بن عبدالله، زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، انتشارات دارالجیل، 1408، ج 1، ص 250) البته صحت و محکم بودن این حدیث جای بحث و تأمل دارد و فقط نقل نمودیم.

ب  از امام صادق علیه السلام روایت شده است که ایشان به حسین بن خالد فرمودند:«.... أما عِندیَ مُصحَفاً مجزیً أربَعَةَ عَشرَ جُزءاً» در نزد من قرآنی است که چهارده جزء است. (کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج 4، ص 423)

پس بر اساس این روایت معلوم می‌شود تا زمان امام صادق علیه السّلام تقسیم کنونی قرآن (30 جزء و 120 حزب) رایج و شایع نبوده است، اما احتمالاً تقسیم‌بندی‌های دیگری نیز وجود داشته که ایشان فرموده‌اند، نزد من قرآن چهارده جزء است. شاید هم منظور همان قرآن جمع‌آوری شده توسط امیرالمؤمنین علیه السلام باشد. چنان که طبق اقوال دیگری در زمان صحابه، قرآن را به هفت جزء تقسیم کرده بودند. (فیض کاشانی در کتاب المحجة البیضاء، ج 2، ص 223‌)

ج  و البته اقوال دیگری نیز وجود دارد که حاکی از تقسیم‌بندی‌های متفاوت، در زمان صحابه و بعد از آن می‌باشد، تا برسد به این تقسیم بندی که امروزه رایج است.

به عنوان مثال: در تقسیم دیگری که توسط مجاشعی از قول ابی محمد حمانی گزارش شده است، تقسیم قرآن به چهار بخش و جزء می‌باشد. (المصاحف، ص 133)

برخی بر این باورند که قرآن به دستور حجاج بن یوسف ثققی تقسیم‌بندی مجدد شد و توسط علما و قراء، به سی جزء تقسیم شد و برخی دیگر بر این باورند که به دستور مأمون چنین شد.

در نتیجه، تقسیماتی که در قرآن انجام شده (غیر از تقسیم قرآن به سوره و آیات) هیچ یک به دستور شارع مقدس (توقیفی) نبوده است.

تقسیم‌بندی سوره‌ها:

تقسیم‌بندی اصلی سور قرآنی، توسط رسول اعظم صلوات الله علیه و آله انجام می‌گرفت. روال نزول (یا وجه تمایز) سور از یک دیگر این بود که هر سوره‌ای با آیه‌ی «بسم الله الرحمن الرّحیم» آغاز می‌شد و سپس آیات مربوطه نازل می‌گردید و با نزول مجدد آیه‌ی «بسم الله الرحمن الرّحیم»، سوره دیگری آغاز می‌گردید. اما این دلیل نمی‌شود که دسته‌بندی موجود، دقیقاً همان باشد و یا دست کم این را می‌دانیم که قرآن‌های موجود، به ترتیب نزول دسته‌بندی نشده است.

جمع‌آوری قرآن کریم:

در زمان ایشان چندین کاتب وحی وجود داشت و کاتبین هر از چند گاهی نوشته‌های خود را نزد ایشان قرائت می‌کردند تا تصحیح گردد. علمای تمامی فریقین اذعان دارند که اولین کاتب وحی، شخص امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب علیه السلام بودند، چنان که اقوال مطروحه در کتب معتبر اهل سنت، مانند (الاتقان سیوطی/ج1/ص57 و الطبقات/ج2/ق2/ص101 و الاستیعاب بهامش الاصابة/ج2/ص253 و التسهیل لعلوم التنزیل/ج1/ص4 و الاتقان سیوطی / ج1/ص71و72 (نقل روایت ابن ابی داوود) و  ...دال بر این مدعاست.

این مصحف دقیقاً منطبق با قرائت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله بود، و از این رو، حتی هیچ اختلاف در قرائت آن نیز به وجود نمی‌آمد.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام، حتی در حاشیه مصحف مذکور، شأن نزول و تأویل آیات را هم درج کرده بودند و خود به این مطلب اشاره فرمودند: «وَ لَقَد جِئتّم بِالکتابِ مُشتَمِلاً عَلی التَنزیل وَ التّأویل  و همانا (به تحقیق که» کتابی برای شما آوردم شامل نزول (آیات) و تأویل آنها» (آلاء الرحمان/محمد جواد بلاغی/ج1/ص257) اما گفتند: ما نیازی به این کتابت تو نداریم، «حَسبُنَا کِتابَ الله  همین کتابی خدا که نزد ماست، برای ما کافی است». ایشان هم فرمودند: دیگر هرگز آن را نخواهید دید. این همان مصحفی است که نزد امامان علیهم السلام قرار داشت و دارد.

نام گذاری سوره‌ها:

برخی از (اغلب) سوره‌های قرآن کریم، توسط رسول اعظم صلوات الله علیه و آله نامگذاری شده است، چنان که در احادیث معتبر و منقول از ایشان این اسامی به کار گرفته شده است، مثل آن که فرمودند: «بر من آیاتى نازل شده است‌که نظیر آنها نازل نشده است و آن معوّذتین است» (طبرسى، تفسیر جوامع الجامع، ج ‏4، ص 563).

عده‌ای از اهل تحقیق نیز بر این نظرند که نام برخی دیگر از سوره‌های قرآن کریم را مردم، بر اساس موضوع و کلمه‌ای که در همان سوره آمده، (البقره، النساء، العنکبوت و ...) گذاشته‌اند و البته چون در زمان ایشان و سایر معصومین علیهم السلام به همین شکل بیان شده، به نوعی مؤید آنان می‌باشد.

 

 

  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰

معرفی سوره کافرون

  • نامگذاری

این سوره را کافرون نامیده‌اند؛ زیرا در مورد کافران نازل شده و با خطاب به آنان آغاز شده است. نام‌های دیگری نیز برای این سوره بیان شده است، از جمله «عبادت» و «جَحد». عبادت نامیدن این سوره به این دلیل است که واژه عبادت و مشتقات آن در این سوره بسیار به کار رفته است و «جَحد» به معنای انکار است و به این دلیل به کار رفته که سوره کافرون درباره کسانی سخن می‌گوید که دین خدا را انکار می‌کنند.[۱]

  • محل و ترتیب نزول

سوره کافرون جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول، هجدهمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، صد و نهمین سوره است[۲] و در جزء ۳۰ قرآن جای دارد. نویسنده تفسیر المیزان مکی و مدنی بودن سوره را اختلافی دانسته ولی معتقد است که از سیاق و نظم حاکم بر آن مکی بودنش ظاهر است. [۳]

  • تعداد آیات و دیگر ویژگی‌ها

سوره کافرون ۶ آیه، ۲۷ کلمه و ۹۹ حرف دارد. این سوره از سوره‌های کوتاه قرآن و جزو سوره‌های مُفَصَّلات (دارای آیات کوتاه) است. سوره کافرون یکی از چهارقُل است، چهار سوره‌ای که با «قُل» شروع می‌شوند.[۴]

محتوا

خداوند در سوره کافرون به رسولش دستور می‌دهد برائت خود را از آیین بت‌پرستی علنی کند و خبر دهد که کافران نیز پذیرای دین او نیستند؛ پس نه دین محمد(ص) مورد استفاده آنان است و نه دین آنان، پیامبر(ص) را مجذوب می‌کند؛ بنابراین کافران باید از این مأیوس شوند که پیامبر با آنان سازشکاری کند.[۵]

 

شأن نزول

مفسران (از جمله طبری، طوسی، میبدی، زمخشری، طبرسی و ابوالفتوح) در شأن نزول این سوره نوشته‌اند عده‌ای از بزرگان قریش که پیشوایان کفر و گمراهی بودند از ولید بن مغیره، عاص بن وائل، امیه بن خلف، اسود بن عبدالمطلب و حارث بن قیس نزد پیامبر (ص) آمده بودند و پیشنهاد سازشکاری دو جانبه می‌دادند و می‌گفتند مدتی (سالی) تو بر دین ما باش و بت‌ها و خدایان ما را بپرست و مدتی (سالی) ما به دین تو درمی‌آییم و خدای تو را می‌پرستیم، پیامبر(ص) قاطعانه پیشنهاد آنان را رد کرد و این سوره نازل شد.[۷]

وجه تکرار مضمون در آیات۲و۳ و۴و۵

آیات ۴و ۵«وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ* وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ »می‌تواند تأکید مضمون آیات ۲و۳ « لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ* وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ »باشد و می‌تواند به معنای این باشد که پیامبراز سوی خداوند مأمور است که به این کافران بگوید که هیچ مشارکت و نقطه اشتراکی میان او و کافران وجود ندارد نه در عبادت و نه در معبود زیرا معبود پیامبر الله است ومعبود کافران بت است و عبادت پیامبر براساس تشریع وقانون خداست و عبادت کافران بدعتی برخاسته از جهل و دروغ بافی است. [۸] امام صادق (ع) در پاسخ به سؤالی درباره علت تکرار مضمون عبادت نکردن پیامبر و کافران در این سوره فرموده که چون منظور قریش، پرستش بت‌ها توسط پیامبر در یکسال و متقابلاً پرستش خداوند توسط آنان در سال بعد و تکرار واستمرار این کار بوده خدواند هم به پیامبرش دستور داده که به این گروه از کافران بگوید این پیشنهاد هیچگاه تحقق نخواهد یافت و پیامبر هیچ زمانی بت‌هایشان را عبادت نخواهد کرد و جز الله معبودی را نخواهد پرستید و آنها هم هیچگاه الله را نخواهند پرستید. (به دیگر سخن چون کافرانِ قریش پیشنهاد استمرار بت پرستی پیامبر و خدا پرستی خودشان را به نوبت در هر سال تکرار کرده بودند قرآن هم برای رد پیشنهادشان پاسخ را تکرار کرده است.) [۹] محی الدین عربی در تفسیرش آیه «لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ» را مربوط به زمان حال و آینده پیامبر(ص) دانسته که او حق را با ذاتش شهود می کند و آیه «وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ» را مربوط به گذشته آن حضرت دانسته است که حضرت پیش از کمال و وصول تام به خداوند به حسب استعداد و فطرتش غیر خداوند (که شایسته عبادت است) هیچ چیز و هیچ کس را عبادت نکرده است.[۱۰]

آیه ششم و برداشت نادرست از آن

علامه طباطبایی در تفسیر آیه ششم که می‌گوید «دین شما براى خودتان، و دین من براى خودم» می‌نویسد در اینجا ممکن است به ذهن کسی برسد که این آیه مردم را در انتخاب دین آزاد گذاشته و گفته هر کس دلش خواست می‌تواند شِرک را انتخاب کند یا به ذهن برسد که آیه می‌خواهد به پیامبر(ص) دستور دهد کاری به دین مشرکان نداشته باشد؛ اما این برداشت، نادرست است؛ بلکه آیه می‌خواهد بگوید پیامبر(ص) هرگز به دین آنان گرایش پیدا نمی‌کند و آنان نیز هیچگاه دعوت حق را نمی‌پذیرند. و اساساً دعوت به دین حق که قرآن به آن دعوت می‌کند این برداشت را رد می کند.[۱۱]

سیدمحمدحسین طباطبایی در ادامه می‌نویسد برخی از مفسران برای دفع این برداشت نادرست گفته‌اند واژه «دین» در آیه به معنای پاداش است؛ یعنی پاداش من برای من و پاداش شما برای شما است یا واژه «جزا:پاداش» در آیه حذف شده است؛ یعنی منظور آیه این است که پاداش دین من، از آنِ من و پاداش دین شما، از آنِ شما است. علامه طباطبایی این سخن را نمی‌پذیرد و آن را دور از ذهن می‌داند.[۱۲]

 

فضیلت و خواص

 

در فضیلت تلاوت این سوره آمده، شخصی به پیامبر اسلام(ص) گفت به من چیزی بیاموز که هنگام خواب بگویم. پیامبر(ص) سفارش کرد هرگاه می‌خواهی بخوابی، سوره کافرون را بخوان و بخواب که آن مایه ایمنی از شرک است.[۱۳] روایت شده ثواب تلاوت این سوره برابر با تلاوت یک‌چهارم قرآن است.[۱۴] همچنین بنابر روایت امام صادق(ع) هر کس سوره کافرون و اخلاص را در نمازهای واجب خود بخواند خداوند او و پدر و مادر و فرزندانش را می آمرزد.[۱۵] و ایشان باز فرموده: در دو رکعت نماز صبح، هر سوره‌ای را که دوست داری بخوان؛ ولی من دوست دارم سوره اخلاص و کافرون را بخوانم.[۱۶] خواندن سوره کافرون در رکعت اول از نافله مغرب نیز توصیه شده است. [۱۷]

در روایات برای تلاوت این سوره خواصی چون دور شدن شیطان از قاری آن[۱۸]، استجابت دعا اگر ده بار هنگام طلوع خورشید خوانده شود،[۱۹] یا دیدن پیامبر(ص) در خواب اگر در شب جمعه صد بار تلاوت شود،[۲۰] ذکر شده است.

حکم فقهی

طبق فتوای فقهای شیعه، اگر نمازگزار پس از خواندن سوره حمد، سوره کافرون یا توحید را آغاز کرده باشد، نمی تواند آن را قطع کند و سوره دیگری بخواند؛ اما در سایر سوره ها اگر به نصف سوره نرسیده باشد، می تواند آن را قطع کند و سوره دیگری بخواند.[۲۱]

 

پانوشت:

 

  •  دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۷۰-۱۲۶۹.
  •  معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۶.
  •  طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص۳۷۳.
  •  دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۷۰-۱۲۶۹.
  •  طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۳۷۳.
  •  خامه‌گر، محمد، ساختار سوره‌های قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
  •  قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ذیل سوره کافرون.
  •  طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص ۳۷۴.
  •  طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۴ق، ج۲۰، ص۳۷۵.
  •  ابن العربی، تفسیر ابن عربی، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۴۳۵.
  •  طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۳۷۴.
  •  طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۳۷۵.
  •  طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۵۵۰.
  •  طبرسی، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۸۳۹.
  •  شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ۱۴۰۶ق، ص۱۲۷.
  •  شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۷۸ـ۱۳۸۲ق. ج۲، ص۱۳۶.
  •  قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، تعقیب نماز مغرب، ۱۳۹۰ش.
  •  طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۵۵۲.
  •  کفعمی عاملی، مصباح کفعمی، ص۴۶۱.
  •  محدث نوری، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت، ج۶، ص۱۰۵.
  •  برای نمونه مراجعه کنید به: امام خمینی، رساله عملیه، مسئله ۹۹۰.

 

 

  • سید محمد عبداللهی