سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

آموزه های قرآنی(تفسیر و علوم قرآنی)

سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

آموزه های قرآنی(تفسیر و علوم قرآنی)

سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

صفحه شخصی سید محمد عبداللهی دانش آموخته حوزه و دانشگاه که در سطح خارج فقه و اصول و کارشناسی ارشد دروس کلاسیک را گذرانده و مطالعات مستمری در بیش از چهار دهه بر اساس علایق و انگیزه های شخصی در باره تفسیر، معارف و علوم قرآنی ودارد.

شناسه های ارتباطی با نویسنده و بلاگ در پیام رسان ها

با شماره 09218305249

صفحه قرآنی رحیق در ایتا:

https://eitaa.com/rahighemakhtoom

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۰۲، ۲۲:۲۴ - اصغر جاهدی
    احسنت
  • ۱۵ آذر ۰۲، ۲۳:۴۶ - منتظرالمهدی (عج)
    ممنون
  • ۸ مرداد ۹۷، ۱۲:۰۰ - منتظر المهدی
    خدا قوت
  • ۱ مرداد ۹۷، ۱۸:۴۰ - منتظر المهدی
    خدا قوت
نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محسن قرائتی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تفسیر سوره کافرون 

بخش دوم 


در شأن نزول این سوره آمده است که بعضى از سران قریش به پیامبر گفتند: اى محمّد تو یک سال از آیین ما پیروى کن، ما سال بعد از تو پیروى مى‌کنیم. آنگاه هر کدام بهتر بود آن را ادامه مى‌دهیم، اما پیامبر نپذیرفت. گفتند: لااقل خدایان ما را مسّ کن و تبرّک بجوى تا ما نیز خداى ترا بپرستیم، در این هنگام این سوره نازل شد.

کلمه‌ «قُلْ» اندکى از کینه کفار نسبت به پیامبر مى‌کاهد، زیرا مى‌فهمند که سرکارشان با خداست و پیامبر تنها مأمور است.

گاهى باید مخالفان را به حال خود رها کرد و گفت: «لَکُمْ دِینُکُمْ» چنانکه در سوره قصص آیه 55 مى‌خوانیم: «لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ» و این نوعى تحقیر و تهدید است نه اجازه براى هر نوع عمل و عقیده.

در مواردى از قرآن تکرار براى تأکید است، نظیر: «کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ» «1» و «فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ» «2» در این سوره نیز تکرار مى‌تواند براى تأکید باشد تا مشرکان از تسلیم شدن مسلمانان قطع امید کنند و مى‌تواند براى تلقین استقامت به مؤمنان باشد تا در مواضع خود پایدار بمانند.

خبر از ایمان نیاوردن گروهى از کفار، بارها در قرآن مطرح شده است، از جمله آنها آیه ششم سوره بقره و آیه هفتم سوره یس است که با صراحت مى‌فرماید: «فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ»*

1- پیامبر اکرم امین وحى است و هر چه به او نازل شود بازگو مى‌کند. «قُلْ»

2- مسلمانان باید در برابر پیشنهادات غیر منطقى، صریح و قاطع پاسخ بگویند و دشمنان را از خود مأیوس نمایند. «لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ»

3- به نام وحدت، نباید از اصول و ارزشها سرپیچى کرد. «لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ»

4- دنیاى کفر باید از تسلیم شدن مسلمانان مأیوس باشد. لا أَعْبُدُ ... وَ لا أَنا عابِدٌ

5- اعلام برائت از کفار باید مکرّر و مؤکّد و علنى باشد. «قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ»

6- در دین معامله نکنید، با دشمن سازش و مداهنه نکنید و در برابر تکرار پیشنهادهاى نابجا، شما نیز موضع خود را قاطعانه تکرار کنید. لا أَعْبُدُ ... لا أَنْتُمْ عابِدُونَ‌ ... وَ لا أَنا عابِدٌ ...

7- به خاطر جذب دیگران، دست به هر کارى نزنید. لا أَعْبُدُ ... وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ‌

8- قرآن از غیب خبر مى‌دهد. حتى یک نفر از پیشنهاد دهندگان، حاضر به اسلام آوردن نشد. «وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ»

9- پایدارى و قاطعیّت، شرط رهبرى است. وَ لا أَنا عابِدٌ ...

10- عبادت و بندگى خدا، ملاک تمایز مؤمن از کافر است. یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ‌ ... لا أَنْتُمْ‌


«1». تکاثر، 3 و 4.

«2». مدّثر، 19 و 20.

جلد 10 - صفحه 622

عابِدُونَ ما أَعْبُدُ»

11- انسان در انتخاب دین آزاد است نه مجبور. «لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ»

12- باید صف‌ها از هم جدا شود، حق از باطل و کفر از ایمان متمایز شود. «لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ»

13- معبود هر کس، بیانگر دین و آیین اوست. لا أَنا عابِدٌ ... لا أَنْتُمْ عابِدُونَ‌ ... لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ‌

****

قُلْ‌ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ‌

«الْکَافِرُونَ»: بی‌باوران.


شأن نزول آیات ۱ تا ۶:

«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس گوید: این سوره در جواب جماعتى از قریش نازل شده که به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفته بودند، یک سال تو خدایان ما را عبادت کن و ما متقابلاً یک سال خداى تو را عبادت می‌نمائیم سپس این سوره آمد و نیز درباره آن‌ها آیه ۶۴ سوره زمر «أَفَغَیرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیهَا الْجاهِلُونَ» نازل گردید.

و نیز گویند: ولید بن مغیرة و عاص بن وائل و اسود بن مطلب و امیة بن خلف به پیامبر گفته بودند ما و شما عبادت خدایان متعدد خود و خداى واحد تو را دست به دست مى چرخانیم تا این که دشمنى و کینه ما با شما از بین برود سپس این سوره نازل گردید.[۱]

 


۱ - پیامبر(ص)، مأمور مخاطب ساختن کافران و ابلاغ آشکار مواضع خویش (قل یأیّها الکفرون)

۲ - گروهى از کافران در عصر پیامبر(ص)، بى خبر از موضع قاطع آن حضرت در برابر کفر و امیدوار به تنزل او در برابر شرک (قل یأیّها الکفرون) ادامه سوره، قرینه است بر این که مراد از «الکافرون»، همه کافران نیستند; بلکه تنها آن گروه مخاطب اند که امیدى به ایمان آنان نمى رفت. سخن گفتن با آنان در این باره - که پیامبر(ص) اهل سازش نیست - بیانگر آن است که آنان تسامح و تساهل را براى آن حضرت، امکان پذیر مى پنداشتند.

۳ - خداوند، تعلیم دهنده پیامبر(ص) و تنظیم کننده محتوا و الفاظ گفتوگوى آن حضرت با کافران (قل)

۴ - مشرکان، مستورسازنده حقیقت اند(قل یأیّها الکفرون) به کار بردن عنوان «کافر» - که به معناى پوشاننده و انکارکننده امرى معلوم است - تعریض به مخاطبان است که بین من و شما، این شما هستید که حقیقت را پوشانده اید.

 

لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ‌

«مَا»: آنچه. موصول است.


۱ - رد معبودهاى کافران و امتناع از عبادت آنها در تمام عمر خویش، خط مشى ارائه شده از سوى پیامبر(ص)، در گفتوگو با کافران (لا أعبد ما تعبدون)

۲ - قاطعیت در اعلان جدایى از مشرکان و نفى ارتباط با برنامه هاى عبادى آنان، وظیفه اى الهى بر عهده پیامبر(ص) (قل ... لا أعبد ما تعبدون)

۳ - پیامبر(ص)، مأیوس سازنده کافران از پیوستن به آنان در شرک (لا أعبد ما تعبدون) حرف «لا» گرچه براى نفى مستقبل است; ولى مفهوم سخن، شامل زمان حال نیز مى شود.

۴ - مشرکان، گرفتار توهّم هماهنگى دین پیامبر(ص) با عقاید شرک آلود آنان (لا أعبد ما تعبدون) سوره «کافرون»، بیانگر اعلان مواضع قطعى پیامبر(ص) در برابر معبودهاى مشرکان است. گویا آنان در آغاز رسالت، گمان مى کردند که دین پیامبر(ص) تباینى با آیین آنان ندارد و معبود آن حضرت از سنخ معبودان ایشان است. پیامبر(ص) در این سوره، با صراحت از تباین دو دین سخن مى گوید و خود را پرستشگر معبودى معرفى مى کند که از سنخ معبودهاى مشرکان نیست.

۵ - پیامبر(ص)، مأمور ابلاغ تباین معبود خود با معبودهاى مشرکان و تصریح به ناهماهنگى کامل، بین شرک و توحید (قل ... لا أعبد ما تعبدون)

 

وَ لاَ أَنْتُمْ‌ عَابِدُونَ‌ مَا أَعْبُدُ

 

«مَا»: آنچه. مراد خدا است. در قرآن از خدا به «مَنْ»، (نگا: ملک / ) و به «مَا»، (نگا: شمس / و تعبیر می‌کنند.


۱ - برخى از کافرانِ عصر بعثت، مدعى آمادگى براى عبادت خداوند، در صورت اظهار آمادگى پیامبر(ص) براى عبادت معبودهاى آنان (و لا أنتم عبدون ما أعبد) خبر دادن پیامبر(ص) از سر سختى کافران - پس از نفى کوتاه آمدن خود - بیانگر آن است که کافران در صورت سازش پیامبر(ص) خود را براى عبادت خداوند آماده مى خواندند.

۲ - کافرانى که خود را در صورت مماشات پیامبر(ص)، آماده عبادت خداوند مى خواندند، هرگز به آن تن نداده و معبود پیامبر(ص) را نمى پرستیدند(و لا أنتم عبدون ما أعبد)

۳ - پیامبر(ص)، مأمور افشاى سرسختى مشرکان در ترک پرستش خداوند; حتى در فرض محال تن دادن پیامبر(ص) به پرستش معبودهاى آنان (و لا أنتم عبدون ما أعبد)

۴ - بیان سرسختى سازش خواهان کافر و وفا نکردن آنان به وعده ایمانِ مشروط خویش، از اخبار غیبى قرآن (و لا أنتم عبدون ما أعبد)

۵ - پیامبر(ص)، مصمم به پایدارى بر عبادت خداوند (أعبد) فعل هاى «أعبد» در این آیه و «عبدتم» در آیه بعد، عِدل یکدیگر قرار گرفته است. ماضى آوردن فعل، در مورد عبادت مشرکان و مضارع آوردن آن درباره عبادت پیامبر(ص)، بیانگر استمرار عبادت آن حضرت است.

۶ - کافران، خود را در اقدام به خداپرستى - در صورت سازش پیامبر(ص) با آنان - پیش قدم معرفى کرده و زمان پیوستن پیامبر(ص) به آنان را، پس از مرحله پیوستن خود به پیامبر(ص) قرار داده بودند(لا أعبد ما تعبدون . و لا أنتم عبدون ما أعبد) در آیه قبل، پیامبر(ص) عبادت آینده خود از معبودهاى مشرکان را منتفى دانست; ولى در این آیه، عبادت کنونى مشرکان از خداوند را نفى کرد. مى توان گفت: اختلاف دو تعبیر - که از فعلى بودن آیه قبل و اسمى بودن این آیه استفاده مى شود - ناظر به ترتیبى است که مشرکان براى توافق با پیامبر(ص)، پیشنهاد کرده بودند. آنان گفته بودند: یک سال ما بنده خداى تو مى شویم; مشروط به این که سال بعد تو خدایان ما را پذیرا باشى.

۷ - کافران، از معبود پیامبر(ص)، شناخت نادرست و تصورى در حد معبودهاى خویش داشتند(ما تعبدون ... ما أعبد) کلمه «ما» در معنایى اعم از عاقل و غیر عاقل به کار مى رود، به کار نبردن کلمه «من» - که تصریح به عاقل بودن است - به جهت بیان این نکته است که مشرکان، معبود پیامبر(ص) را در سطح معبودان خویش مى پنداشتند.

۸ - سرسختى مخالفان توحید در مواضع خویش، نباید پایدارى اهل توحید را متزلزل سازد(و لا أنتم عبدون ما أعبد) پایدارى اهل توحید، از مضارع بودن «أعبد» استفاده شده است.

 

وَ لاَ أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ‌

«مَا»: آن عبادت و پرستش که. ما، مصدریّه است.


۱ - عبادت معبودهاى مشرکان، در شأن پیامبر(ص) نبوده و آن حضرت هرگز به آن تن نمى داد(و لا أنا عابد ما عبدتم) تعبیر «و لا أنا عابد» و نیز « و لا أنتم عابدون» (در آیه بعد) بیانگر اهلیت و شأنیت است. مفاد دو آیه این است که: نه من اهل آن عبادتم و نه شما اهل این عبادتید. وجود اسم فاعل در این آیه و فعل مضارع و «لا»ى نافیه در آیه دوم - که مفادى نظیر این آیه داشت - بیانگر تفاوت زمان مورد نظر از آنها است; یعنى، «لا أعبد» نظر به مستقبل و «لا أنا عابد» نظر به زمان حال دارد. در نتیجه مشرکان، باید از حال و آینده پیامبر(ص) قطع امید کنند.

۲ - آگاه ساختن مشرکان به غیر قابل پذیرش بودن شرک براى پیامبر(ص)، وظیفه الهى آن حضرت (قل یأیّها الکفرون ... و لا أنا عابد ما عبدتم)

۳ - پیامبر(ص)، گذشته زندگى خود را از آلودگى به شرک مبرّا خواند(و لا أنا عابد ما عبدتم)

 

وَ لاَ أَنْتُمْ‌ عَابِدُونَ‌ مَا أَعْبُدُ


۱ - برخى از کافران عصر بعثت، آمادگى خود را براى عبادت خداوند به صورتى مشروط، به پیامبر(ص) عرضه کردند(و لا أنتم عبدون ما أعبد)

۲ - سازش خواهان کافر، به رغم اظهار آمادگى براى پذیرش مشروط توحید، هرگز اهل عبادت خداوند نبودند و حال و آینده آنان، فرقى نمى کرد(و لا أنتم عبدون ما أعبد) این آیه گرچه با آیه سوم، عبارتى یکسان دارد; ولى در زمان با آن متفاوت است. در آیه سوم - به قرینه آیه قبل از آن - مراد زمان آینده است; ولى در این آیه - به قرینه آیه قبل از این - مراد زمان حال است.

۳ - تصریح به آمادگى نداشتن مشرکان براى پذیرش توحید در هیچ زمان و تأکید بر واهى بودن پیشنهاد سازش از سوى آنان، وظیفه اى الهى بر عهده پیامبر(ص) (قل ... و لا أنتم عبدون ما أعبد) آیات آغاز سوره - که تسامح طرفین را در زمان آینده منتفى دانست - با مفهوم خود، تکلیف زمان حال را نیز روشن کرده است. در این حال، وضعیت زمان حال به صراحت در این آیه، بیان شد تا موضع گیرى ها شفاف باشد.

۴ - بیان سرسختى سازش خواهان کافر و باقى ماندن آنان بر مرام خویش تا پایان عمر، از خبرهاى غیبى قرآن (و لا أنتم عبدون ما أعبد)

۵ - پیامبر(ص)، مصمم به پایدارى بر عبادت خداوند (أعبد) برداشت یاد شده، از تقابل «أعبد» و «عبدتم» استفاده شده است.

۶ - روى گردانى مردم از عبادت خداوند، نباید تزلزلى در خداپرستان ایجاد کند(و لا أنتم عبدون ما أعبد) جمله همخوان با «و لا أنتم عابدون» این بود که گفته شود: «ما أنا عابد»; تغییر آن تعبیر به فعل مضارع «أعبد»، براى تصریح به وضعیت آینده و نفى تزلزل در عبادت است.

۷ - کافرانِ عصر بعثت، از خداوند شناختى ناقص و در حد شناخت خدایان خویش داشتند(و لا أنتم عبدون ما أعبد) کلمه «ما»، بیانگر برداشت یاد شده است.

 

لَکُمْ‌ دِینُکُمْ‌ وَ لِیَ‌ دِینِ‌

«لَکُمْ دِینُکُمْ وَ ...»: چکیده آیات این است که: ای کافران! ما و شما، هم معبودمان جدا است و هم عبادتمان متفاوت است (نگا: یونس / ، شعراء / .


۱ - دین کافران براى پیامبر(ص)، غیر قابل پذیرش بود(لکم دینکم) درباره مفاد این آیه سه بیان وجود دارد: ۱- . من دین شما را نخواهم پذیرفت و شما هم دین من را نمى پذیرید; بنابراین، سازش من و شما امکانپذیر نیست و درگیرى تبلیغاتى ادامه خواهد یافت (برداشت هاى یکم تا چهارم، ناظر به این معنا است); ۲. شما به راه خود بروید و من هم به راه خود مى روم، نه شما به من کارى داشته باشید و نه من به شما کارى دارم (برداشت هاى پنجم و ششم، ناظر به این مفاد است); ۳. دین شما لایق خود شما است و دین من شایسته خود من است; نه شما زیبنده دین من هستید و نه دین شما زیبنده من است (برداشت هاى هفتم و هشتم، این معنا را مى رساند).

۲ - کافرانى که در ادعا، آماده سازش بودند، زمینه پذیرش دین پیامبر(ص) را نداشتند(و لى دین)

۳ - پیامبر(ص) در گفتوگو با کافران، ناامیدى خود را از ایمان آنان ابراز کرد و آنها را از مشرک شدن خویش، مأیوس ساخت(لکم دینکم و لى دین)

۴ - توحید و شرک، آشتى ناپذیر و ناسازگارى آن دو باهم، جاودانه است(لکم دینکم و لى دین) مفاد سوره مبارکه - به ویژه این آیه - ممکن است این باشد که شما از دین خود حمایت کنید و من از دین خود. نه من سر سازگارى با شما دارم و نه شما با من کنار خواهید آمد.

۵ - پیامبر(ص)، دعوت برخى کافران را به ترک شرک و بت پرستى، بى ثمر دانست و آنها را به حال خود رها ساخت(لکم دینکم)

۶ - پیامبر(ص) پس از ناامیدى از ایمان کافران، از آنان خواست براى پایبندى او به دین خود، مشکل آفرین نباشند(و لى دین)

۷ - دین کافران، خالى از هرگونه جاذبه و ارزش (لکم دینکم)

۸ - برخى کافران ناتوان از درک دین پیامبر(ص) و ارزش آن و نالایق براى استفاده از آن (و لى دین)

 

  • سید محمد عبداللهی