معرفی سوره کافرون
- نامگذاری
این سوره را کافرون نامیدهاند؛ زیرا در مورد کافران نازل شده و با خطاب به آنان آغاز شده است. نامهای دیگری نیز برای این سوره بیان شده است، از جمله «عبادت» و «جَحد». عبادت نامیدن این سوره به این دلیل است که واژه عبادت و مشتقات آن در این سوره بسیار به کار رفته است و «جَحد» به معنای انکار است و به این دلیل به کار رفته که سوره کافرون درباره کسانی سخن میگوید که دین خدا را انکار میکنند.[۱]
- محل و ترتیب نزول
سوره کافرون جزو سورههای مکی و در ترتیب نزول، هجدهمین سورهای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در چینش کنونی مُصحَف، صد و نهمین سوره است[۲] و در جزء ۳۰ قرآن جای دارد. نویسنده تفسیر المیزان مکی و مدنی بودن سوره را اختلافی دانسته ولی معتقد است که از سیاق و نظم حاکم بر آن مکی بودنش ظاهر است. [۳]
- تعداد آیات و دیگر ویژگیها
سوره کافرون ۶ آیه، ۲۷ کلمه و ۹۹ حرف دارد. این سوره از سورههای کوتاه قرآن و جزو سورههای مُفَصَّلات (دارای آیات کوتاه) است. سوره کافرون یکی از چهارقُل است، چهار سورهای که با «قُل» شروع میشوند.[۴]
محتوا
خداوند در سوره کافرون به رسولش دستور میدهد برائت خود را از آیین بتپرستی علنی کند و خبر دهد که کافران نیز پذیرای دین او نیستند؛ پس نه دین محمد(ص) مورد استفاده آنان است و نه دین آنان، پیامبر(ص) را مجذوب میکند؛ بنابراین کافران باید از این مأیوس شوند که پیامبر با آنان سازشکاری کند.[۵]
شأن نزول
مفسران (از جمله طبری، طوسی، میبدی، زمخشری، طبرسی و ابوالفتوح) در شأن نزول این سوره نوشتهاند عدهای از بزرگان قریش که پیشوایان کفر و گمراهی بودند از ولید بن مغیره، عاص بن وائل، امیه بن خلف، اسود بن عبدالمطلب و حارث بن قیس نزد پیامبر (ص) آمده بودند و پیشنهاد سازشکاری دو جانبه میدادند و میگفتند مدتی (سالی) تو بر دین ما باش و بتها و خدایان ما را بپرست و مدتی (سالی) ما به دین تو درمیآییم و خدای تو را میپرستیم، پیامبر(ص) قاطعانه پیشنهاد آنان را رد کرد و این سوره نازل شد.[۷]
وجه تکرار مضمون در آیات۲و۳ و۴و۵
آیات ۴و ۵«وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ* وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ »میتواند تأکید مضمون آیات ۲و۳ « لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ* وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ »باشد و میتواند به معنای این باشد که پیامبراز سوی خداوند مأمور است که به این کافران بگوید که هیچ مشارکت و نقطه اشتراکی میان او و کافران وجود ندارد نه در عبادت و نه در معبود زیرا معبود پیامبر الله است ومعبود کافران بت است و عبادت پیامبر براساس تشریع وقانون خداست و عبادت کافران بدعتی برخاسته از جهل و دروغ بافی است. [۸] امام صادق (ع) در پاسخ به سؤالی درباره علت تکرار مضمون عبادت نکردن پیامبر و کافران در این سوره فرموده که چون منظور قریش، پرستش بتها توسط پیامبر در یکسال و متقابلاً پرستش خداوند توسط آنان در سال بعد و تکرار واستمرار این کار بوده خدواند هم به پیامبرش دستور داده که به این گروه از کافران بگوید این پیشنهاد هیچگاه تحقق نخواهد یافت و پیامبر هیچ زمانی بتهایشان را عبادت نخواهد کرد و جز الله معبودی را نخواهد پرستید و آنها هم هیچگاه الله را نخواهند پرستید. (به دیگر سخن چون کافرانِ قریش پیشنهاد استمرار بت پرستی پیامبر و خدا پرستی خودشان را به نوبت در هر سال تکرار کرده بودند قرآن هم برای رد پیشنهادشان پاسخ را تکرار کرده است.) [۹] محی الدین عربی در تفسیرش آیه «لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ» را مربوط به زمان حال و آینده پیامبر(ص) دانسته که او حق را با ذاتش شهود می کند و آیه «وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ» را مربوط به گذشته آن حضرت دانسته است که حضرت پیش از کمال و وصول تام به خداوند به حسب استعداد و فطرتش غیر خداوند (که شایسته عبادت است) هیچ چیز و هیچ کس را عبادت نکرده است.[۱۰]
آیه ششم و برداشت نادرست از آن
علامه طباطبایی در تفسیر آیه ششم که میگوید «دین شما براى خودتان، و دین من براى خودم» مینویسد در اینجا ممکن است به ذهن کسی برسد که این آیه مردم را در انتخاب دین آزاد گذاشته و گفته هر کس دلش خواست میتواند شِرک را انتخاب کند یا به ذهن برسد که آیه میخواهد به پیامبر(ص) دستور دهد کاری به دین مشرکان نداشته باشد؛ اما این برداشت، نادرست است؛ بلکه آیه میخواهد بگوید پیامبر(ص) هرگز به دین آنان گرایش پیدا نمیکند و آنان نیز هیچگاه دعوت حق را نمیپذیرند. و اساساً دعوت به دین حق که قرآن به آن دعوت میکند این برداشت را رد می کند.[۱۱]
سیدمحمدحسین طباطبایی در ادامه مینویسد برخی از مفسران برای دفع این برداشت نادرست گفتهاند واژه «دین» در آیه به معنای پاداش است؛ یعنی پاداش من برای من و پاداش شما برای شما است یا واژه «جزا:پاداش» در آیه حذف شده است؛ یعنی منظور آیه این است که پاداش دین من، از آنِ من و پاداش دین شما، از آنِ شما است. علامه طباطبایی این سخن را نمیپذیرد و آن را دور از ذهن میداند.[۱۲]
فضیلت و خواص
در فضیلت تلاوت این سوره آمده، شخصی به پیامبر اسلام(ص) گفت به من چیزی بیاموز که هنگام خواب بگویم. پیامبر(ص) سفارش کرد هرگاه میخواهی بخوابی، سوره کافرون را بخوان و بخواب که آن مایه ایمنی از شرک است.[۱۳] روایت شده ثواب تلاوت این سوره برابر با تلاوت یکچهارم قرآن است.[۱۴] همچنین بنابر روایت امام صادق(ع) هر کس سوره کافرون و اخلاص را در نمازهای واجب خود بخواند خداوند او و پدر و مادر و فرزندانش را می آمرزد.[۱۵] و ایشان باز فرموده: در دو رکعت نماز صبح، هر سورهای را که دوست داری بخوان؛ ولی من دوست دارم سوره اخلاص و کافرون را بخوانم.[۱۶] خواندن سوره کافرون در رکعت اول از نافله مغرب نیز توصیه شده است. [۱۷]
در روایات برای تلاوت این سوره خواصی چون دور شدن شیطان از قاری آن[۱۸]، استجابت دعا اگر ده بار هنگام طلوع خورشید خوانده شود،[۱۹] یا دیدن پیامبر(ص) در خواب اگر در شب جمعه صد بار تلاوت شود،[۲۰] ذکر شده است.
حکم فقهی
طبق فتوای فقهای شیعه، اگر نمازگزار پس از خواندن سوره حمد، سوره کافرون یا توحید را آغاز کرده باشد، نمی تواند آن را قطع کند و سوره دیگری بخواند؛ اما در سایر سوره ها اگر به نصف سوره نرسیده باشد، می تواند آن را قطع کند و سوره دیگری بخواند.[۲۱]
پانوشت:
- دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۷۰-۱۲۶۹.
- ↑ معرفت، آموزش علوم قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۱۶۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص۳۷۳.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۷۰-۱۲۶۹.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۳۷۳.
- ↑ خامهگر، محمد، ساختار سورههای قرآن کریم، تهیه مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالثقلین، قم، نشر نشرا، چ۱، ۱۳۹۲ش.
- ↑ قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ذیل سوره کافرون.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص ۳۷۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۴ق، ج۲۰، ص۳۷۵.
- ↑ ابن العربی، تفسیر ابن عربی، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۴۳۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۳۷۴.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۳۷۵.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۵۵۰.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۸۳۹.
- ↑ شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ۱۴۰۶ق، ص۱۲۷.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۷۸ـ۱۳۸۲ق. ج۲، ص۱۳۶.
- ↑ قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، تعقیب نماز مغرب، ۱۳۹۰ش.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۵۵۲.
- ↑ کفعمی عاملی، مصباح کفعمی، ص۴۶۱.
- ↑ محدث نوری، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت، ج۶، ص۱۰۵.
- ↑ برای نمونه مراجعه کنید به: امام خمینی، رساله عملیه، مسئله ۹۹۰.