دلایل روانی امکان فهم قرآن
در بین احادیث رسول اکرم (ص) و ائمه ی اطهار (ع) روایاتی بسیار وجود دارد که هر یک از آن ها می تواند دلیلی قاطع بر فهم پذیری قرآن کریم باشد. گر چه روایات موجود در این زمینه از نظر کمیت فراوان است، لکن از جهت کیفیت بیان و نحوه ی استدلال، می توان آنها را تحت چند عنوان متمایز مورد بررسی قرار داد:
الف. بزرگداشت قرآن کریم: روایاتی که درباره ی فضیلت قرآن کریم و بیان
علو مقام و عظمت آن وارد شد حاوی تصریحاتی مبنی بر لزوم مراجعه مردم به
قرآن کریم، در تمام شؤون زندگی است.
این گونه روایات به مردم توصیه می نماید که در مشکلات و نابسامانی ها به
قرآن کریم رجوع کنند؛ دوای تمام دردهای خود را در بین معارف مندرج در آن
جستجو کنند و برای رفع هر گونه اختلافی در میان خود از آیات قرآن مجید مدد
گیرند.
پیامبر اکرم (ص) بر مردم فرمود:
«فاذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل
المظلم فعلیکم بالقرآن فانه شافع مشفَّع و ما حل مصدق. من جعله امامه قاده
الی الجنه و من جعله خلفه ساقه الی النار. و هو الدلیل یدّل علی خیر سبیل، و
هو کتاب تفصیل و بیان و تحصیل، و هو الفصل لیس بالهزل، و له ظهر و بطن،
فظاهره حکمه و باطنه علم، ظاهره أنیق و باطنه عمیق، له نجوم و علی نجومه
نجوم، لا تُحصی عجائبه و لا تبلی غرائبه، فیه مصابیح الهدی و منار الحکمه و
دلیل علی المعروف لمن عرف النصفه. فلیرع رجل بصره و لیبلغ الصفه نظره،
ینجو من قطب و یخلص من نشب، فانّ التفکر حیاه قلب البصیر، کما یمشی المشیر
فی الظّلمات بالنّور، یحن التخلص و یقل التربص». (طباطبایی 1393: 1 / 12):
پس آن هنگام که فتنه ها همچون پاره های شب دیجور و ظلمانی بر شما هجوم می
آورند، به قرآن پناه آورید، زیرا که آن شفاعت کننده ای است که شفاعتش
پذیرفته و شکایت کننده ای است که شکایتش مورد قبول است. هر کس آن را پیش
روی خود قرار دهد، (قرآن) او را به سوی بهشت رهنمون می شود و هر کس آن را
پشت سراندازد (و به آن اعتنایی نکند) او را سوی جهنم خواهد راند. قرآن دلیل
و راهنمایی است بر بهترین راه، کتاب جدایی بین حق و باطل و بیان و تحصیل
سعادت است کتاب شاخص حقیقت است نه یاوه، ظاهری دارد و باطنی، ظاهرش همه
حکمت است و باطنش همه علم، ظاهرش لطیف است و باطنش ژرف و عمیق، قرآن را
دلالت ها و علاماتی است و آن دلالت ها را نیز دلالت هایی دیگر. عجایبش
بیرون از شمارش است و غرایبش کهنگی ناپذیر، در آن چراغ های هدایت است و
مناره های پر فروغ حکمت، قرآن در نزد منصف دلیل و نشان هر کار نیکی است.
بنابراین بر هر شخصی لازم است که با چشم بصیرت به بررسی قرآن بپردازد و از
دیدگاه صفات فوق بر قرآن نظر افکند، تا آنکه دچار هلاکت نشود. از خلیدن خار
به چشمش رهایی یابد، زیرا تفکر مایه ی حیات قلب انسان بینادل است. چنین
شخصی به سان چراغ به دستی است که در تاریکی های شب، به کمک نور، راه می
رود. او به سهولت می تواند از خطرهای موجود در تاریکی شب، رهایی یابد و
بدون اندک توقفی به راه خود ادامه دهد.»
علی بن ابی طالب (ع) نیز در یکی از خطبه های آغاز زمامداریش فرمود:
«انتفعوا ببیان الله و اتعظوا بمواعظ الله و اقبلوا نصیحه الله، فان الله
قد اعذر الیکم بالجلیّه و اخذ علیکم الحجه و بیّن لکم محابه من الاعمال و
مکارهه منها، لتتبعوا هذه و تجنّبوا هذه...
و اعلموا ان هذا القرآن هو الناصح الّذی لا یغش و الهادی الّذی لا یضلّ و
المحدث الّذی لا یکذب. و ما جالس هذا القرآن احد الاّ قام عنه بزیاده و
نقصان. زیاده فی هدی و نقصانٌ من عمی. و اعلموا أنّه لیس علی احد بعد
القرآن من فاقه و لا لاحد قبل القرآن من غنی. فاستشفعوه من ادوائکم و
استعینوا به علی لاوائکم، فانّ فیه شفاء من اکبر الداء و هو الکفر و النفاق
و الغی و الضّلال فاسألوا الله به و توجهوا الیه تجبه و لا تسألوا به
خلقه. إنه ما توجه العباد الی الله بمثله. و اعلموا أنه شافع و مشفع و قائل
و مصدق أنه من شفع له القرآن یوم القیامه شفع فیه، و من محل به القرآن یوم
القیامه صدق علیه. فانّه ینادی منادٍ یوم القیامه: «ألا ان کل حارث مبتلی
فی حرثه و عاقبه عمله غیر حرثه القرآن» فکونوا من حرثته و أتباعه و استدلوا
علی ربّکم و استصحوه علی انفسکم و اتهموا علیه آراءکم و استغشوا فیه
اهواءکم. ...» (رضی 1365: 566 و 567 خطبه ی 175)
«از بیان خداوند بهره ببرید و از مواعظش پند آموزید و نصیحت خدا را
بپذیرید: زیرا خداوند به سبب امری روشن عذر و بهانه را از سر شما برداشته و
حجت را بر شما تمام نموده است و کارهای نیک و زشت را به روشنی برایتان باز
گفته است تا از آن پیروی کنید و از این اجتناب نمایید...
و بدانید که این قرآن، چنان نصیحت کننده ای است که هیچ گاه فریب و خیانت
در کار او نیست و چنان هدایتگری است که هرگز گمراه نمی کند و آن چنان
سخنگویی است که ابداً دروغ نمی گوید هیچ کس همنشین قرآن نشد مگر آنکه پس از
جدایی از آن چیزی بر او افزوده گشت و چیزی کاسته. هدایتش افزوده گردید و
گمراهیش کاسته. و بدانید و آگاه باشید که هیچ کس را پس از قرآن احتیاج و
نیازی نیست و هیچ کس را قبل از آن غنا و بی نیازی وجود ندارد. پس شفای
دردهایتان را از آن بخواهید و برای بیچارگان طلب کمک کنید. زیرا شفای بزرگ
ترین بیماری ها که همانا کفر و نفاق و گمراهی و ضلالت است در قرآن وجود
دارد. پس به واسطه ی قرآن از جانب خدا حاجت خواهید و با تمسک به دوستی و
محبت قرآن، یه سوی خدا توجه پیدا کنید و به واسطه ی آن، از خلق خدا چیزی
نخواهید که بندگان این چنین به خدا توجه پیدا نمی کنند و بدانید که قرآن
شفاعت کننده ای است که شفاعتش پذیرفته و گوینده ی حقایقی است که گفته هایش
مورد قبول قرار می گیرد و بدانید که در روز قیامت هر کس را که قرآن شفاعت
کند، مورد شفاعت قرار خواهد گرفت و هر کس که مورد شکایت قرآن باشد گفته ی
قرآن در مورد او پذیرفته خواهد شد زیرا که منادی آسمانی در روز قیامت ندا
در می دهد که «آگاه باشید که هر کشت کننده ای گرفتار کشته ی خود و سرانجام
کارش است، جز کشت کنندگان قرآن». پس شما نیز از کشت کنندگان و پیروان آن
باشید و آن را دلیل و نشان پروردگار خویش بدانید و آن را پندآموز نفس هاتان
قرار دهید و پس از عرضه ی آرای خویش بر آن، در مواضع اختلاف، آرای خویش را
متهم کنید و چنان فکر کنید که خواسته ها و هوی و هوس شما در صدد فریب شما
هستند».
با اندک تأملی در این روایات و نظایر آن به خوبی روشن می شود که قرآن
کریم، از آن رو نازل شده است که مردم با تدبر و تفکر در آیات آن راه
رستگاری و صلاح و حیات خویش را باز یابند و از گمراهی ها و تاریکی های
تباهی نجات یابند و از انوار درخشان معارف آن بهره مند گردند.
بدیهی است هدفی چنین عالی هنگامی تحقق خواهد یافت که عموم مردم بتوانند
از انوار تابناک قرآن بهره برداری کنند و معانی و مقاصد آیات آن را فهم
نمایند. دعوت در روایات این باب، تنها در صورتی می تواند سودمند باشد که
فهم و درک قرآن مجید برای همگان میسر باشد.
تعابیری دقیق چون «من جعله امامه قاده الی الجنه»، «و هو کتاب تفصیل و
بیان و تحصیل»، «فلیرع رجل بصره و لیبلغ الصفه نظره، ینجو من عطب»،
«انتفعوا ببیان الله»، «فان الله اعذر الیکم بالجلیه»، «و ما جالس هذا
القرآن أحد الاقام عنه بزیاده او نقصان...»، «و استدّلوه علی ربّکم» و «هذا
القرآن فیه منار الهدی...» جای کوچک ترین تردیدی را باقی نمی گذارد که فهم
و درک مقاصد آیات قرآن از راه تدبر و اجتهاد کافی، امکان پذیر است.
ادامه دارد....