بررسی آیه 7 سوره مبارکه حمد
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ
(خداوندا! ما را به) راه کسانى که آنها را مشمول نعمت خود ساختى، (هدایت کن) نه غضب شدگان و نه گمراهان!
پیش نگاشت
این آیه راه مستقیم را، راه کسانى معرّفى مىکند که مورد نعمت الهى واقع شدهاند وعبارتند از: انبیا، صدّیقین، شهدا وصالحین. توجّه به راه این بزرگواران و آرزوى پیمودن آن وتلقین این آرزو به خود، ما را از خطر کجروى وقرار گرفتن در خطوط انحرافى باز مىدارد.
بعد از این درخواست، از خداوند تقاضا دارد که او را در مسیر غضبشدگان وگمراهان قرار ندهد. زیرا بنىاسرائیل نیز به گفته قرآن، مورد نعمت قرار گرفتند، ولى در اثر ناسپاسى ولجاجت گرفتار غضب شدند.
قرآن، مردم را به سه دسته تقسیم مىنماید: کسانى که مورد نعمت هدایت قرار گرفته وثابت قدم ماندند، غضب شدگان و گمراهان.
مراد از نعمت در «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»، نعمتِ هدایت است. زیرا در آیهى قبل سخن از هدایت بود. علاوه بر آنکه نعمتهاى مادى را کفّار ومنحرفین ودیگران نیز دارند.
هدایت شدگان نیز مورد خطرند و باید دائماً از خدا بخواهیم که مسیر ما، به غضب و گمراهى کشیده نشود.
مغضوبین در قرآن:
در قرآن، افرادى همانند فرعون و قارون و ابولهب و امّتهایى همچون قوم عاد، ثمود و بنىاسرائیل، به عنوان غضبشدگان معرّفى شدهاند.
بنىاسرائیل که داستان زندگى و تمدّن آنها در قرآن بیان شده است، زمانى بر مردم روزگار خویش برترى داشتند؛ «فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمِینَ» لکن بعد از این فضیلت و برترى، به خاطر رفتار خودشان، دچار قهر و غضب خداوند شدند. «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ» این تغییر سرنوشت، به علّت تغییر در رفتار و کردار آنان بوده است؛ دانشمندان یهود، دستورات وقوانین آسمانى تورات را تحریف کردند، «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ» وتجّار وثروتمندان آنان نیز به ربا وحرامخوارى و رفاهطلبى روى آوردند، «أَخْذِهِمُ الرِّبَوا» وعامّه مردم نیز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، از روى تنپرورى و ترس، از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمینِ مقدّس، سر باز زدند. «فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ» به خاطر این انحرافات، خدا آنان را از اوج عزّت و فضیلت، به نهایت ذلّت و سرافکندگى مبتلا ساخت.
ما در هر نماز، از خداوند مىخواهیم که مانند غضبشدگان نباشیم. یعنى نه اهل تحریف آیات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حقّ، و همچنین از گمراهان نباشیم، آنان که حقّ را رها کرده و به سراغ باطل مىروند و در دین و باور خود غلوّ و افراط کرده و یا از هوى و هوس خود و یا دیگران پیروى مىکنند.
انسان در این سوره، عشق و علاقه و تولّاى خود را به انبیا و شهدا و صالحان و راه آنان، اظهار و ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاریخ نیز برائت و دورى مىجوید و این مصداق تولّى و تبرّى است.
ضالّین در قرآن:
«ضلالت» که حدود دویست مرتبه این واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است. گاهى در مورد تحیّر بکار مىرود، «وَ وَجَدَکَ ضَالًّا» وگاهى به معناى ضایع شدن است، «أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ» ولى اکثراً به معناى گمراهى وهمراه با تعبیرات گوناگونى نظیر: «ضَلالٍ مُبِینٍ»*، «ضَلالٍ بَعِیدٍ»*، «ضَلالٍ کَبِیرٍ» به چشم مىخورد.
در قرآن افرادى به عنوان گمراه معرّفى شدهاند، از جمله: کسانى که ایمان خود را به کفر تبدیل کردند، مشرکان، کفار، عصیانگران، » مسلمانانى که کفّار را سرپرست و دوست خود گرفتند، کسانى که مردم را از راه خدا باز مىدارند، کسانى که به خدا یا رسول خدا توهین مىکنند، آنان که حقّ را کتمان مىکنند و کسانى که از رحمت خدا مأیوسند.
در قرآن نام برخى به عنوان گمراه کننده آمده است، از قبیل: ابلیس، فرعون، سامرى، دوست بد، رؤسا ونیاکان منحرف.
گمراهان خود بستر وزمینهى انحراف را فراهم و گمراه کنندگان از این بسترها و شرایط آماده، استفاده مىکنند. بسترهاى انحراف در قرآن عبارتند از: 1. هوسها، 2. بتها، 3.گناهان ، 4. پذیرش ولایت باطل، 5. جهل و نادانى.
در آیات متعدّدى از قرآن ویژگىهاى گمراهان و غضب شدگان و مصادیق آنها بیان شده است که براى نمونه به موارد ذیل اشاره مىشود:
- منافقان و مشرکان و بدگمانان به خداوند. نساء، 116 و فتح، 6.
- کافران به آیات الهى و قاتلان انبیاء الهى. بقره، 61.
- اهل کتاب که در برابر دعوت به حقّ سرکشى کردهاند. آلعمران، 110- 112.
- فراریان از جهاد. انفال، 16.
- پذیرندگان و جایگزین کنندگان کفر با ایمان. بقره، 108 و نحل، 106.
- پذیرندگان ولایت دشمنان خدا و دوستداران رابطهى با دشمنان خدا. ممتحنه، 1.
پیام نگاشت:
1- انسان در تربیت، نیازمند الگو مىباشد. انبیا، شهدا، صدّیقین وصالحان، نمونههاى زیباى انسانیّتاند. «صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»
2- آنچه از خداوند به انسان مىرسد، نعمت است. قهر و غضب را خود به وجود مىآوریم. «أَنْعَمْتَ، الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ»
3- ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان، جامعه اسلامى را در برابر پذیرش حکومت آنان، مقاوم و پایدار مىکند. «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ»
نکته های تفسیری
۱ - تقسیم
انسانها به ثابت قدمان بر هدایت و مغضوبین درگاه خدا و گمراهان، از طبقه بندیهاى مردم در قرآن (صرط الذین انعمت
علیهم غیر المغضوب علیهم و لاالضآلّین) مراد
از «نعمت» در «انعمت علیهم» به قرینه فرازهاى قبل و بعد، نعمت هدایت است، نه
نعمتهاى مادى. علاوه بر اینکه همه موجودات، حتى کافران، از این نعمتها برخوردار
هستند.
۲ - گروهى از انسانها برخوردار از هدایتهاى ویژه الهى و بهره مند از مراحل والاى آن هستند. (صرط الذین انعمت علیهم) چنانچه گذشت مراد از «نعمت» نعمت هدایت است، و چون درخواست کنندگان این نعمت خود از هدایت یافتگان هستند، مقصود از آن، هدایتى ویژه است.
۳ - هدایت به صراط مستقیم، از نعمتهاى بزرگ خداوند است. (صرط الذین انعمت علیهم) اطلاق نعمت و اراده کردن نعمت هدایت، بیانگر این است که گوینده، نعمتهاى دیگر را در مقابل نعمت هدایت، نعمت به حساب نمى آورد، و این، حکایت از والایى نعمت هدایت دارد.
۴ - گروهى از هدایت یافتگان، بر طریق هدایت ثابت قدم نماندند و در زمره غضب شدگان و یا گمراهان قرار گرفتند. (صرط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لاالضآلّین) برداشت فوق بر این اساس است که «غیر المغضوب» صفت احترازى براى «الذین انعمت» باشد. بر این مبنا نعمت داده شدگان یعنى، هدایت یافتگان سه گروه مى شوند: ۱- راه یافتگانى که دست از هدایت شسته و از «مغضوبین» مى شوند. ۲- هدایت یافتگانى که در بین راه گمراه شده و از «ضالین» مى گردند. ۳- هدایت پیشگانى که تا آخر بر صراط مستقیم پایدار مى مانند.
۵ - هدایت یافتگان نیز در خطر قرار گرفتن در زمره غضب شدگان و یا گمراهان هستند. (صرط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لاالضآلّین)
۶ - خداشناسان موحد، خواهان هدایت به راه ثابت قدمان بر هدایت هستند. (الحمد للّه ... إهدنا الصرط المستقیم. صرط الذین انعمت علیهم)
۷ - «صراط مستقیم» راهى است به سوى خدا که هرگز به انحراف و کجى نمى گراید. (إهدنا الصرط المستقیم. صرط الذین انعمت علیهم) از توصیف «الذین ...» به وسیله «غیر المغضوب ...» معلوم مى شود که مراد از «صراط الذین ...» راهى است که هرگز به انحراف و کجى نمى گراید و همین راه به صراط مستقیم نامیده شده است ; زیرا «صراط الذین» عطف بیان براى «الصراط المستقیم» است.
۸ - الگوهاو نمونه هاى عینى راه یافتگان، داراى نقشى مهم در نیل به صراط مستقیم و سلوک در آن است. (إهدنا الصرط المستقیم. صرط الذین انعمت علیهم) از اینکه «صراط مستقیم» به راه انسانهاى هدایت یافته تفسیر شده، مى توان به این نکته رسید که انسان در نیل به صراط مستقیم نیازمند الگوها و نمونه هاى عینى راه یافتگان است و باید سالکان این طریق را بیابد و به ایشان اقتدا کند.
۹ - نعمت داده شدگان (هدایت یافتگان)، کسانى هستند که مورد غضب خدا واقع نشده و به گمراهى گرایش نداشته باشند. (صرط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لاالضآلّین) برداشت فوق بر این مبناست که «غیر المغضوب» صفت توضیحى یا بدل و عطف بیان براى «الذین» باشد.