سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

آموزه های قرآنی(تفسیر و علوم قرآنی)

سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

آموزه های قرآنی(تفسیر و علوم قرآنی)

سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

صفحه شخصی سید محمد عبداللهی دانش آموخته حوزه و دانشگاه که در سطح خارج فقه و اصول و کارشناسی ارشد دروس کلاسیک را گذرانده و مطالعات مستمری در بیش از چهار دهه بر اساس علایق و انگیزه های شخصی در باره تفسیر، معارف و علوم قرآنی ودارد.

شناسه های ارتباطی با نویسنده و بلاگ در پیام رسان ها

با شماره 09218305249

صفحه قرآنی رحیق در ایتا:

https://eitaa.com/rahighemakhtoom

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۰۲، ۲۲:۲۴ - اصغر جاهدی
    احسنت
  • ۱۵ آذر ۰۲، ۲۳:۴۶ - منتظرالمهدی (عج)
    ممنون
  • ۸ مرداد ۹۷، ۱۲:۰۰ - منتظر المهدی
    خدا قوت
  • ۱ مرداد ۹۷، ۱۸:۴۰ - منتظر المهدی
    خدا قوت
نویسندگان

۱۱۲ مطلب توسط «سید محمد عبداللهی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 ادامه واژه های آسمانی

46-ره توشه پیامبری

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآیاتِنا وَ سُلْطانٍ مُبینٍ

 (011 | هود - 96)ما، موسى را با آیات خود و دلیل آشکارى فرستادیم...

سُلْطانٍ-دلیل و برهان 18 بار

47- قدر دان باشیم

وَ ابْتَغِ فِیما آتاکَ اللهُ الدّارَ الْآخِرَةَ وَ لاتَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللهُ إِلَیْکَ وَ لاتَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللهَ لایُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ

 (028 | قصص - 77)و در آنچه خدا به تو داده، سراى آخرت را بطلب; و بهره ات را از دنیا فراموش مکن; و همان گونه که خدا به تو نیکى کرده نیکى کن; و هرگز در زمین در جستجوى فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد.»

خواهی که خدای بر توبخشد

با خلق خدا تو کن نکویی

احسَنَ- نیکی کرد 18 بار

48- کتاب های همسو

وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ شاءَ اللهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فی ما آتاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ إِلَى اللهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُونَ

 (005 | مائده - 48)و این کتاب [= قرآن] را به حق بر تو نازل کردیم، در حالى که کتب پیشین را تصدیق مى کند و با آنها هماهنگ است، و نگاهبان و حاکم بر آنهاست; پس بر طبق آنچه خدا نازل کرده، در میان آنها حکم کن و از هوا و هوسهاى آنان پیروى نکن; و از احکام الهى، روى مگردان. ما براى هر کدام از شما (امت ها)، آیین و طریقه روشنى قرار دادیم; و اگرخدا مى خواست، همه شما را امّت واحدى قرار مى داد; ولى خدا مى خواهد شما را در آنچه به شما ارزانى داشته بیازماید; (و استعدادهاى مختلف شما را پرورش دهد) پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید. بازگشت همه شما، به سوى خداست; و از آنچه در آن اختلاف مى کردید; (در قیامت) به شما خبر خواهد داد.

مُصَدِّقا- از باب تفعیل از صدَّقَ به معنی تصدیق کنند 18 بار

49-بهترین یار و یاور

وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ مَوْلاکُمْ نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصیرُ

(008 | انفال - 40)و اگر سرپیچى کنند، بدانید (ضررى به شما نمى رسانند;) خداوند سرپرست شماست. چه سرپرست خوبى. و چه یاور نیکویى!

تَوَلَّوْا- صیغه سوم ماضی روی گردانیدند.18 بار

50-طوفان سرکش

وَ أَمّا عادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَةٍ

 (069 | حاقه - 6)و قوم «عاد» با تندبادى طغیانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسیدند،

چو آمد بلا بر سر قوم عاد

بمردند جمله به یک تند باد

هود پیامبر قوم عاد بود و عذاب نازل شده بر قوم عاد به مدت هفت شبانه روز به وسیله تند باد سخت بود.

رِیحٍ-باد 18 بار

51-نوشته ماندگار تر است

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا تَدایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلى أَجَلٍ مُسَمّىً فَاکْتُبُوهُ

(002 | البقرة - 282)اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که بدهى مدّت دارى (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید

بزرگترین آیه قرآن مجید در باره دیون و پرداخت به موقع و نوشتن دین

أَجَلٍ مُسَمّىً-سر رسید معین 17 بار

52- ویژه اهل تقوا

وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

(006 |انعام - 32)زندگى دنیا، جز بازى و سرگرمى نیست; و سراى آخرت، براى آنها که پرهیزگارند، بهتر است. آیا نمى اندیشید؟!

پرهیزگار باش که دادار آسمان

فردوس جای مردم پرهیزگار کرد

نابرده رنج گنج میسر نمی شود

مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

یَتَّقُونَ-پارسایی پیشه می کنند16 بار

53-زندگی در مرگ

وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ

 (002 | البقرة - 179)و قصاص، براى شما مایه حیات (و امنیت) است، اى صاحبان خرد! شاید پرهیزکارى پیشه کنید.

گفت قاضی فی القصاص آمد حیات

زندگی گیرد به این قانون ثبات

الْأَلْبابِ-خردها 16 بار

54-دیگری مقصر نیست

وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ

 (042 | شوری - 30)هر مصیبتى به شما رسد بخاطر اعمالى است که انجام داده اید، و بسیارى را نیز عفو مى کند.

عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده

حیران شد و بگرفت به دندان سرانگشت

ای کشته که را کشتی تو کشته شوی راز

تا باز کجا کشته شود آن که تو را کشت

کَسَبَتْ-انجام داد16 بار

55-عذاب قوم ثمود

فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُصْبِحِینَ

 (015 | حجر - 83)امّا سرانجام صیحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فراگرفت;

دیدی که خون ناحق پروانه شمع را

چندان امان نداد که شب را سحر کند

أَخَذَتْ-گرفت 15 بار

56- توحید ابراهیمی

ثُمَّ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ

(016 | نحل - 123)سپس به تو وحى فرستادیم که از آیین ابراهیم ـ که ایمانى خالص داشت و از مشرکان نبود ـ پیروى کن.

مِلَّةَ-آیین 15 بار

57-علم خدا

وَ ما یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلّا ظَنّاً إِنَّ الظَّنَّ لایُغْنی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً إِنَّ اللهَ عَلیمٌ بِما یَفْعَلُونَ

 (010 | یونس - 36)و بیشتر آنها،جز از گمان (و پندارهاى بى اساس)، پیروى نمى کنند; با آنکه گمان، هرگز (انسان را) از حق بى نیاز نمى سازد(و به حق نمى رساند). به یقین، خداوند از آنچه انجام مى دهند، آگاه است.

یَفْعَلُونَ-انجام می دهند 14 بار

58-معلم اول

عَلَّمَ الانسان ما لم یعلم

خدا تعلیم داد به انسان آنچه را نمی دانست

عَلَّمَ- تعلیم داد14 بار

59- مهلت تاکی؟

وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللهُ النّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دَابَّةٍ وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمّىً فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لایَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لایَسْتَقْدِمُونَ

(016 | نحل - 61)و اگر خداوند مردم را بخاطر ظلمشان مجازات مى کرد، جنبنده اى را بر روى زمین باقى نمى گذارد; ولى (مجازات) آنها را تا زمان معیّنى به تأخیر مى اندازد. و هنگامى که اجلشان فرا رسد، نه ساعتى تأخیر مى کنند، و نه ساعتى پیشى مى گیرند.

گر حکم شود که مست گیرند

در شهر هر آنچه هست گیرند

دَابَّةٍ- جنبنده جمع آن دوابّ 14 بار

60- گفتار شایسته

وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ لاتَعْبُدُونَ إِلَّا اللهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلّا قَلیلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ

(002 | البقرة - 83)و (به یاد آورید) زمانى را که از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید; و به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و مستمندان نیکى کنید; و به مردم سخن نیک بگویید; و نماز را برپا دارید; و زکات بپردازید. سپس (با این که پیمان بسته بودید) همه شما ـ جز عدّه کمى ـ سرپیچى کردید; و (از وفاى به پیمان خود) روى گردان شدید.

از زبان کلک نقاشان شنیدم بارها

بی زبان نرم کی صورت پذیرد کارها

حُسْناً- به شایستگی 17 بار

تا کنون در 61 فراز 61 واژه با 2462 بار تکرارآمده است.

  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰

 ادامه واژه های آسمانی

27-خدایان پراکنده

یا صاحِبَیِ السِّجْنِ أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللهُ الْواحِدُ الْقَهّارُ

(یوسف - 39)اى دوستان زندانى من! آیا خدایان متعدد و پراکنده بهترند، یا خداوند یگانه اى که بر همه چیز قاهر و پیروز است؟!

الواحد- یکتا و یگانه و نزدیک به معنای احد30 بار

سیوطی در کتاب اتقان 7 فرق بین احد و واحد را بیان کرده است.

28- غربت یک معجزه

وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً

(فرقان - 30)و پیامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها شده و متروک ساختند».

اتَّخذوا- از ریشه اَخَذَ به باب افتعال برده شده و مهموز الفا تبدیل به تا شده به معنای گرفتند و مجموعا 29 بار تکرار شده است.

29- گوش های ناشنوا

إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لایُؤْمِنُونَ

(البقرة - 6)کسانى که کافر شدند، براى آنان یکسان است که آنان را (از عذاب الهى) بیم دهى یا ندهى; ایمان نخواهند آورد.

با سیه دل چه سود گفتن وعظ

نرود میخ آهنین بر سنگ

تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است

اصل بد نیکو نگردد آن که بنیادش بد است

سواء-یکسان 27 بار

30- گفتار جاهلانه

وَ قالُوا إِنْ هذا إِلّا سِحْرٌ مُبِینٌ

(صافات - 15)و مى گویند: «این فقط سحرى آشکار است.

سحر- جادو 27 بار

جلسه اول-3

31- ندای آسمانی

وَ اسْتَمِعْ یَوْمَ یُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَّکانٍ قَرِیبٍ

(ق - 41)و گوش فرا ده و منتظر روزى باش که منادى از مکانى و جایی نزدیک ندا مى دهد،

ای دل غافل مباش خفته در این مرحله

طبل قیامت زدند خیز که شد قافله

تک تک ساعت چه گوید گوش دار

گویدت بیدار باش ای هوشیار

از تن آسایی و بی کاری بترس

هم مشو یک ثانیه غافل ز درس

عقربک آهسته پندت می دهد

.......

مکان-جا 26 بار

32- الگوی مومنان

وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِینَ

(تحریم - 11)و خداوند براى مؤمنان، به همسر و زن فرعون مثل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! نزد خود براى من خانه اى در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش!»

امرات- زن 24 بار

33- بهترین گفتار

أَللهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِکْرِ اللهِ ذالِکَ هُدَى اللهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ

(زمر - 23)خداوند بهترین سخن را نازل کرده، کتابى که آیاتش (در لطف و زیبایى و عمق و محتوا) همانند یکدیگر است; آیاتى مکرر دارد (با تکرارى شوق انگیز) که از شنیدن آیاتش لرزه بر اندام کسانى که از پروردگارشان مى ترسند مى افتد; سپس برون و درونشان نرم و متوجّه ذکر خدا مى شود;این هدایت الهى است که هرکس را بخواهد با آن راهنمایى مى کند; و هر کس را خداوند گمراه سازد، هیچ راهنمایى براى او نخواهد بود.

الحدیث- سخن 23 بار

احسن الحدیث یکی از نام های زیبای قرآن است

34- درسی از شیطان

کَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمّا کَفَرَ قالَ إِنِّى بَرِىءٌ مِنْکَ إِنِّى أَخافُ اللهَ رَبَّ الْعالَمِینَ

(حشر - 16)آنها مثل شیطانند که به انسان گفت: «کافر شو (تا مشکلات تو را حل کنم).» امّا هنگامى که کافر شد گفت: «من از تو بیزارم، من از خداوندى که پروردگار جهانیان است بیم دارم

اخاف- می ترسم 22 بار

35- سفر آسمانی

لَقَدْ رَأى مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْرى

(نجم - 18)به یقین او بزرگترین نشانه هاى پروردگارش را (در آن سفر آسمانى) دید.

رای- دید 22 بار

36-فرمانده کل قوا

وَ لِلّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ کانَ اللهُ عَزِیزاً حَکِیماً

(فتح - 7)لشکریان و سپاهیان آسمانها و زمین تنها از آنِ خداست; و خداوند شکست ناپذیر و حکیم است.

جنود- جمع جند سپاهیان 22 بار

37- منشاء خوبی و بدی

ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ وَ أَرْسَلْناکَ لِلنّاسِ رَسُولاً وَ کَفى بِاللهِ شَهیداً

(نساء - 79)(آرى،) آنچه از نیکى به تو مى رسد،از طرف خداست; و آنچه از بدى به تو مى رسد، از سوى خود توست. و ما تو را رسول براى مردم فرستادیم; و کافى است که خدا گواه (بر این امر) باشد.

اصاب- رسید 22 بار

38- کبوتر با کبوتر

أَلْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ

 (نور - 26)زنان ناپاک از آنِ مردان ناپاکند، و مردان ناپاک از آنِ زنان ناپاک; و زنان پاک از آن مردان پاکند، و مردان پاک از آن زنان پاک! اینان از آنچه که (ناپاکان) به آنان نسبت مى دهند مبرّا هستند; و براى آنان آمرزش (الهى) و روزى پرارزشى است.

الطیبات- زنان پاک 21 بار

39- تنها یاور

وَ ما جَعَلَهُ اللهُ إِلّا بُشْرى لَکُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُمْ بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلّا مِنْ عِنْدِ اللهِ الْعَزیزِ الْحَکیمِ

(آل عمران - 126)ولى این (یارى فرشتگان) را خداوند فقط براى بشارت، و اطمینان خاطر شما قرار داده;وگرنه، پیروزى تنها از جانب خداوند تواناى حکیم است.

النصر- پیروزی 21 بار

40-درخواستی از سر عجز

وَ إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ ما کانَ حُجَّتَهُمْ إِلّا أَنْ قالُوا ائْتُوا بِآبائِنا إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ

(جاثیه - 25)و هنگامى که آیات روشن ما بر آنها خوانده مى شود، دلیلى در برابر آن ندارند جز این که مى گویند: «اگر راست مى گویید پدران ما را (زنده کنید و) بیاورید (تا گواهى دهند)!»

ائْتُوا بِ-بیاورید 21 بار

41- روشنای راه

وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ مِنْ بَعْدِ ما أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ الْأُولى بَصائِرَ لِلنّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ

(  قصص - 43)و ما به موسى کتاب آسمانى دادیم بعد از آن که اقوام (گمراه) پیشین-نخستین- را هلاک کردیم; کتابى که براى مردم بصیرت آفرین بود، و مایه هدایت و رحمت; شاید متذکّر شوند.

الْأُولى- نخستین،پیشین20 بار

42-آرزوی تحقق ناپذیر

وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یُضِلُّونَکُمْ وَ ما یُضِلُّونَ إِلّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ

(آل عمران - 69)جمعى - گروهی -از اهل کتاب (از یهود)، دوست داشتند (و آرزو مى کردند) شما را گمراه کنند; در حالى که گمراه نمى کنند مگر خودشان را، و نمى فهمند!

طائفة- گروهی 20 بار

43- دوست خدا

وَ مَنْ أَحْسَنُ دیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ اتَّخَذَ اللهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً

(نساء - 125)دین و آیین چه کسى بهتر از آن کس است که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و از آیین ابراهیم که ایمانى خالص و پاک داشت پیروى کند؟! و خدا ابراهیم را به دوستى انتخاب کرد.-برگرفت-

اتَّخَذَ-برگرفت،انتخاب کرد19 بار

44-انفاق در هر حال

أَلَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِالَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرّاً وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ

(البقرة - 274)کسانى که اموال خود را، شب یا روز، پنهان یا آشکار، انفاق مى کنند-می بخشند-، مزدشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است; نه ترسى بر آنهاست، و نه اندوهگین مى شوند.

یُنْفِقُونَ- می بخشند 19 بار

45-پژواک ستم

مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ

 (روم - 44)هر کس کافر شود،-کفر ورزید- کفرش بر زیان خود اوست; و آنها که کار شایسته انجام دهند، براى خودشان آماده مى سازند (و ذخیره مى کنند).

کَفَرَ-کفر ورزید18 بار

  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰

واژه های آسمانی

حجت الاسلام محمد صادق حق شناس(با دخل و تصرف سید محمد عبداللهی)

جلسه اول-1

1-سرآغاز

بسم الله الرحمن الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم/هست کلید در گنج حکیم

از مهمترین آیات قرآن

114 بار به طور کامل در 113 سوره/در سوره نمل 2 بار/ سوره برائت بدون آن/در سوره هود بسم الله بدون الرحمن الرحیم.بسم الله 115 بار

الرحمن و الرحیم دارای معانی بسیار گسترده/معنای عمومی=بخشاینده مهربان

رحمن:احسان کننده،نعمت دهنده،هستی بخش،جان آفرین

آفرین جان آفرین پاک را /آن که جان بخشید و ایمان خاک را

رحمان صفت عام خداوندی/رحیم صفت خاص ذات حق/

تکرار: رحمان 169 بار/ رحیم 227 بار- و کان بالمومنین رحیما

رحمن مانند الله اسم ذات خداوند است و هیچکدام اسم مخلوقی قرار نمی گیرندمگر با پیشوند عبد.

2-مرز تکلیف

لَا یُکَلِّفُ للَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا

(بقره286)-خدا هیچ کس را تکلیف نکند مگر به قدر توانائی او

تکرار:نفس 140

3-شاید همین فردا

وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ لسَّاعَةَ قَرِیبٌ

و تو چه می‏دانی شاید قیامت نزدیک باشد.

آن قیامت که اجل می گویند/اگر امروز نباشد فرداست

تکرار:129 بار

4- هدایت روز افزون

وَیَزِیدُ للَّهُ لَّذِینَ هْتَدَوْاْ هُدًى

خدا کسانی را که هدایت یافته‏اند بر هدایتشان می‏افزاید


تکرار:85 بار

5- نام پرشکوه

تَبَارَکَ سْمُ رَبِّکَ ذِی لْجَلَالِ وَلْإِکْرَامِ

(الرحمن78)-چه پر برکت است نام رحمان خدا که پروردگار تو و دارای صفات جلال و جمال است.


ذی :صاحب شکوه-از اسماء سته در شکل های سه گانه ذا-ذو- ذی به یک معناست

تکرار:80 بار

6- او کافی است

اَلَیسَ اَللهُ بُکافٍ عَبدَهُ

 

(زمر36)-آیا خدا کافی برای امور بنده خود نیست ؟


یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم

دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

تکرار:74 بار

7- بندگان خوش سخن

وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ لَّتِی هِیَ أَحْسَنُ

و به بندگانم بگو سخنی که بهتر است بگوئید


با خلق نرم باش که پیران دوربین

با طفل مشربان به ادب گفتگو کنند

بگویید آنچه را که نیکوتر است

سخن نرم گفتن ز فرزانگی است

درشتی نمودن ز دیوانگی است

اللتی:کسی که،که،انچه که

تکرار68 بار

8- یاران آتش

وَلَّذِینَ کَفَرواْ وَکَذَّبُواْ بِئَایَاتِنا أُوْلَـئِکَ أَصْحَابُ لنَّارِ

(بقره39)-و کسانیکه کافر شوند و آیه‏های ما را دروغ شمارند اهل جهنمند

کذبوا=تکذیب کردند/باب تفعیل/تکرار67 بار

9- خطر در یک قدمی

وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ لنَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِـلسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی

(یوسف53)-من خویش را مبرا نمی‏کنم چون که نفس انسانی بسیار امر کننده -پیوسته به گناه فرمان می‏دهد مگر آن را که پروردگارم رحم کند.


تکرار:59 بار

اسواء جمع کلمه سوء

نفس اژدرهاست او کی مرده است

از غم بی آلتی افسرده است

10- آرامش دل ها

أَلَا بِذِکْرِ للَّهِ تَطْمَئِنُّ لْقُلُوبُ

(رعد28)آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش پیدا می‏کند.

اَلا از حروف تنبیه/تکرار 54 بار

دل آرام گیرد به یاد خدای

هیچ کنجی بی دد و بی دام نیست

جز به خلوت گاه حق آرام نیست

 

11- شگفتی های خلقت

وَخَلَقْنَاکُمْ أَزْوَاجاً

(نبا8)-و شما را جفت ( زن و مرد ) آفریدیم ( تا انس و نشاط و فرزند صالح و بقای نوع بازیابید ).

ازواج جفت ها جمع زوج/ تکرار 52 بار

12- همه از آنِ اوست

لَهُ مَا فِی لسَّمَاوَاتِ وَمَا فِی لْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ لثَّرَى

(طه6)-هر چه در آسمانها و زمین و ما بین این دو است و هر چه زیر خاک است از او است.

تکرار:51 بار

من خدایم که همه راه مرا می پویند

همه جان ها به ید و قدرت من می رویند

همه چیز و همه کس در همه جا مال من است

دل هر جامد و جنبنده به دنبال من است

13- طعم مرگ

کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ لْمَوْتِ وَنَبْلُوکُم بِـلشَّرِّ وَلْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ

(انبیاء35)-همه اشخاص مردنی هستند ، و ما شما را برای امتحان دچار خیر و شر می‏کنیم و شما به سوی ما بازگشت خواهید کرد .

تکرار:50 بار

ادم از خاک است کی ماند به خاک

هیچ انگوری نمی ماند به تاک

هر آن کس که آید به دار الفناء

کشد لا جرم جرعه مرگ را

بسی تیرو مرداد و اردیبهشت

بیاید که ما خاک باشیم و خشت

14- قدرت بی پایان

وَللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

(بقره 284)و خدا به هر چیز توانا است.

تکرار:45 بار

15- پناهگاه انسان

وَإِمَّا یَنـزَغَنَّکَ مِنَ لشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَـسْتَعِذْ بِـللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

(اعراف200)-و چون از شیطان وسواسی به تو رسید به خدا پناه جوی که وی شنوا و دانا است.

سمیع 45 بار تکرار شده است

کعبه دل مسکن شیطان مکن

پاک کن این خانه که جای خداست

پیرو دیوانه شدن ابلهی است

موعظه دیو شنیدن خطاست

جلسه اول-2

16- پاداش ایمان

وَ سَوْفَ یُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ اَجْراً عَظیماً

(146 نساء) و خدا به زودى به مؤمنان پاداشى پرشکوه ارزانى خواهد داشت.

سوف حرف تنفیس /تکرار 42 بار

به پاداش نیکی خدای بزرگ/تو را بهره سازد عطای بزرگ

17- کتابی برای همگان

(27تکویر)إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعالَمینَ

این قرآن چیزی جز تذکّری برای جهانیان نیست ،

ذکر 41 بار/ عین عبارت فوق 2بار

18- آفرینش هدفدار

(191آل عمران)رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ

بار الها! اینها را بیهوده نیافریده ای! منزهی تو! ما را از عذاب آتش ، نگاه دار!

سبحان 41 بار

در وصف مصور جمال تو سزاست

سبحانک ما خلقت هذا باطل

19-بهترین دارایی

إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ۚ

(114 هود)زیرا خوبیها بدیها را از میان مى‌برد

بیا بیا که شود سیئات ما حسنات

توئی ثوابم و دور از تو سر به سر گنهم

سیئات 36 بار

20- بدبینی ممنوع

(12 حجرات)یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است.

تکرار35 بار

آن خیال و وهم بد شد چون پدید

صد هزاران یار را از هم درید

21- معبودان بی خاصیت

وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لا یَخْلُقُونَ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ

آنان غیر از خداوند معبودانی برای خود برگزیدند معبودانی که چیزی را نمی آفرینند ، بلکه خودشان مخلوقند.

34 بارآلهه به معنای خدایان و معبودان تکرار شده است

این خدایان تنک مایه ز سنگ اند و ز خشت

برتری هست که دور است ز دیر و ز کنشت

سجده بی ذوق عمل خشک و بجائی نرسد

زندگانی همه کردار ، چه زیبا و چه زشت

فاش گویم بتو حرفی که نداند همه کس

ای خوش آن بنده که بر لوح دل او را بنوشت

این جهانی که تو بینی اثر یزدان نیست

چرخه از تست و هم آن رشته که بر دوک تو رشت

پیش آئین مکافات عمل سجده گزار

زانکه خیزد ز عمل دوزخ و اعراف و بهشت

22- اسباب آزمایش

وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظیمٌ

و بدانید اموال و اولاد شما ، وسیله آزمایش است و ( برای کسانی که از عهده امتحان برآیند ، ) پاداش عظیمی نزد خداست!

تکرار 34 بار

بدانید اولاد و مال جهان  /  سراسر بود فتنه و امتحان

این سرا و باغ تو زندان توست   / ملک و مال تو بلای جان توست

23- آزمون های پی در پی

(2عنکبوت)أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ

آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم» ، به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؟!

آمنا صیغه چهارهم ماضی از ریشه امن 33 بار

24- علت طغیان آدمی

(6.7 علق)کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی‏أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی‏

چنین نیست ( که شما می پندارید ) به یقین انسان طغیان می کند از اینکه خود را بی نیاز ببیند!

تکرار 33 بار/سوره مکی است/ آیات در وصف ابی جهل

در تنگنای حیرتم از نفرت رقیب/یا رب مباد آن که گدا معتبر شود

25- عشق آتشین

(165 بقره)والذین آمنوا اشد حبًّالله

امّا آنها که ایمان دارند ، عشقشان به خدا ، ( از مشرکان نسبت به معبودهاشان ، ) شدیدتر است.

اشد به معنای شدیدتر ،سخت تر 32 بار تکرار شده است

گر مخیر بکنندم به دو عالم که چه خواهی

دوست ما را و همه جنت فردوس شما را

اگر بهشت مصور کنند عارف را

به غیر دو ست نشاید که دیده بردارد

از در خویش خدایا به بهشتم مفرست

که سرکوی تو از کون و مکان ما را بس

26- اطاعت از چه کسی

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را!

اطیعوا:30 بار تکرار شده است

از اولی الامر ار کنی فرمان قبول

هم کنی از حق اطاعت هم رسول

  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰

 

زمانی برای تسبیح

61- وَمِنَ للَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ لسُّجُودِ

(ق40)-و پاره‏ای از شب را ، و به دنبال-پس از- سجده‏ات او را تسبیح گوی.

تکرار 13 بار

ادبار جمع دبر

چرا توای شکسته دل خدا خدا نمی کنی

خدای بی نیاز را چرا صدا نمی کنی

سحر به باغ ناله ها گل مراد می دمد

به نیمه شب چرا لبی به ناله وا نمی کنی

 

مدیریت خدا

62- لَهُ مُلْکُ لسَّمَاوَاتِ وَلْأَرْضِ وَإِلَى للَّهِ تُرْجَعُ لْأُمُورُ

(حدید5)-ملک آسمان‏ها و زمین از آن او است ، و بازگشت همه امور-کارها- به سوی خداست.

امور جمع امر کارها

تکرار 13 بار

 

آسان تر از بار اول

63-فَسَیَقُولُونَ مَن یُعِیدُنَا قُلِ لَّذِی فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ

دوباره می‏پرسند چه کسی ما را برمی‏گرداند ؟ بگو همان که بار اول خلقتان کرد.

مره به معنی بار و جمع آن مرّات

تفاوت بین خلق و فطرَ :فطر آفرینش ابداعی را گویند

تکرار13 بار

 

یکی از گناهان کبیره

64- وَلَا تَقْرَبُواْ لزِّنَى إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلًا

(اسراء32)-و نزدیک زنا مشوید که زنا همیشه فاحشه-کاری زشت- بوده و روشی زشت است.

تکرار:13 بار

 

چه کسی ظلم می کند!

65- إِنَّ للَّهَ لَا یَظْلِمُ لنَّاسَ شَیْئاً وَلَـکِنَّ لنَّاسَ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ

(یونس44)-خدا به مردم به اندازه سر سوزنی ظلم نمی‏کند و لیکن این خود مردمند که به خویشتن ستم می‏کنند

تکرار:13بار

هرچه کنی به خود کنی

گر همه نیک و بد کنی

 

معجزه نشانه پیامبری

66- قَالَ إِن کُنتَ جِئْتَ بِئَایَةٍ فَأْتِ بِهَا إِن کُنتَ مِنَ لصَّادِقِینَ

(اعراف106)-گفت اگر راست می‏گویی معجزه‏ای آورده‏ای آن را بیار.

تکرار:13 بار

67- یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِیهَا نَعِیمٌ مُّقِیمٌ

(توبه21)-پروردگارشان به رحمتی از خود و رضوان -خشنودی-و بهشتهائی بشارت می‏دهد که در آنست نعمتهائی دائم.

تکرار :13بار

 

معبودهای بی فایده

68- وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ للَّهِ مَا لَا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقاً مِّنَ لسَّمَاوَاتِ وَلْأَرْضِ شَیْئاً وَلَا یَسْتَطِیعُونَ

(نحل73)-و غیر خدا چیزهایی می‏پرستند که برای آنها از آسمان و زمین به هیچ وجه روزی‏ای ندارند و نتوانند داد.

تکرار:13 بار

 

برکت ازدواج

69- وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا

(اعراف 189)و همسر او را از او آفرید تا بدو آرام گیرد.

زوج- ازواج=همسر همسران

تکرار:17 بار

 

عذاب قوم نوح

70- وَقَوْمَ نُوحٍ لَّمَّا کَذَّبُواْ لرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ ءَایَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ عَذَاباً أَلِیماً

(فرقان37)-و قوم نوح چون پیغمبران را دروغگو شمردند ، غرقشان کردیم و عبرت برای مردمان ساختیم ، و برای ستمگران عذابی دردآور آماده کردیم.

تکرار:13 بار

71- قَالَ إِنَّمَا لْعِلْمُ عِندَ للَّهِ وَأُبَلِّغُکُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَـکِنِّی أَرَاکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ

(احقاف23)-هود گفت : علم تنها نزد خداست و آنچه من می‏گویم تنها رسالتی است که مامورم به شما ابلاغ کنم اما این را هم بدانید که من شما را مردمی جاهل می‏دانم.(می بینم)

تکرار:13 بار


72- فَذَرْهُمْ یَخُوضُواْ وَیَلْعَبُواْ حَتَّى یُلَاقُواْ یَوْمَهُمُ لَّذِی یُوعَدُونَ

(زخرف83)-پس رهایشان کن در اباطیل خود فرو روند ، و سرگرم باشند ، تا روزی را که وعده داده شده‏اند دیدارکنند.

تکرار 13 بار

چندین چراغ دارد و بیراهه می رود

بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش

 

خلقت انسان

73- خَلَقَ لْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ

(نحل4)-انسان را از نطفه‏ای آفریده و اینک ستیزه‏گری آشکار است.

تکرار12 بار

 

در محضر خدا

74- أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ للَّهَ یَرَى

 (علق14)-آیا نمی‏دانست که خدا او را می‏بیند ؟ !

تکرار: 12بار

 

75- وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى

و گذشت کردن شما به پرهیزکاری نزدیکتر است

تکرار :12 بار

که حق مهربان است بر دادگر

ببخشای و بخشایش حق نگر

 

 

  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰

وجوه کلمات قرآن

وجوه و نظایر قرآن  الفاظ مشترک و متواطی قرآن؛ یکی از مباحث علوم قرآنی

یکی از مباحث علوم قرآنی، «وجوه و نظایر قرآن» است که مفسر قرآن کریم باید از آن اطلاع داشته باشد. «وجوه» لفظ مشترکی است که در معانی گوناگون کاربرد دارد؛ و در هر مورد به کمک قرینه‌، به معنایی خاص انصراف پیدا می‌کند؛ خواه آن معنا حقیقی یا مجازی یا استعاری یا کنایی باشد. «نظایر» نیز به الفاظی گفته می‌شود که متواطی و در دلالت بر مصادیق، یکسان باشند.

عدّه‌ای نظایر را در لفظ، و وجوه را در معانی دانسته‌اند، و کسانی دیگر مراد از آن را استعمال اشارات باطنی و عدم اکتفا به تفسیر ظاهری به شمار آورده‌اند.

بعضی وجود «وجوه و نظایر قرآن» را یکی از وجوه اعجاز قرآن پنداشته‌اند؛ زیرا کلماتی در قرآن هست که بیش از 20 وجه دارند؛ و این در کلام بشر وجود ندارد؛ برای نمونه، واژه «صلاة» در قرآن کریم دارای شکل‌های معنایی گوناگون است که مفسران برای آن 9 وجه ذکر کرده‌اند:

1. نمازهای پنجگانه: «یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ» (نمل//3) ؛ 2. نماز عصر: «تَحْبِسُونَهُمَا مِن بَعْدِ الصَّلاَةِ» (مائده//106) ؛

3. نماز جمعه: «إِذَا نُودِی لِلصَّلَاةِ» (جمعه//9) ؛ 4. نماز جنازه: «وَلاَ تُصَلِّ عَلَی أَحَدٍ مِّنْهُم» (توبه//84) ؛ 5. دعا: «وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاَتَکَ سَکَنٌ لَّهُمْ» (توبه//103) ؛ 6. دین: «أَصَلاَتُکَ تَأْمُرُکَ» (هود//87) ؛ 7. قرائت: «وَلاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِکَ» (إسراء//110) ؛ 8. رحمت و استغفار: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ» (احزاب//56) ؛ 9. مساجد: «لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَةَ وَأَنتُمْ سُکَارَی» (نساء//43) .

نخستین مؤلف در این فنّ، مقاتل بن سلیمان است. از متأخران نیز ابن‌جوزی، فقیه دامغانی، ابوالحسن محمد بن عبدالصمد مصری، ابن‌فارس و جلال‌الدین سیوطی در زمینه وجوه و نظایر صاحب تألیفند.

در تفسیر وجوه یا کلمات مشترک، برخی از مفسران غالباً یکی از معانی را انتخاب کرده، دیگر معانی را نادیده می‌گیرند. در مقابل، بعضی دیگر همه یا آن دسته از معانی لفظ را که با قواعد ادبی و جایگاه کاربردی آن در آیه سازگار باشد، جزء تفسیر آیه قلمداد کرده، در عرض هم می‌پذیرند.

منابع

  1. البرهان فی علوم القرآن (با حاشیه) جلد 1 : صفحه (102-111)
  2. الاتقان فی علوم القرآن جلد 2 : صفحه (144-155)
  3. دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی جلد 2 : صفحه (2298-2299)
  4. قرآن ثقل اکبر : صفحه (365-366)
  5. تاریخ جمع قرآن : صفحه (367-370)
  6. مجله پژوهشهای قرآنی جلد (7,8) : صفحه 286
  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰

آیا کتاب [در بُعد علمی و نظری] معلم نمی‌خواهد و آیا پیاده ساختن آموزه‌هایش [در بُعد عملی و اجرایی]، راهنما، مربی و الگویی که خود مبین کتاب باشد نمی‌خواهد؟!

●- شعار « حَسْبُنَا کِتَابُ اللَّهِ »؛ یک شعار سیاسی برای کنار گذاشتن امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، حتی از حیث تعلیم قرآن کریم و تربیت به آن بود که با تمسک ظاهری به قرآن مجید، موجه جلوه داده می‌شد؛ وگرنه همگان می‌دانند که هیچ کتابی (هیچ علمی) بدون معلم قابل فراگیری نمی‌باشد؛ به ویژه علومی که به انسان‌سازی مربوط است و معلمّش باید خود اسوه و الگوی برتر آن تعلیمات باشد و پیمودن هر راهی، مربی و الگو می‌خواهد، به ویژه "صراط مستقیم".

بدل زدن:

آن چه محو و نابودن کردن اصل آن ممکن است، فقط برایش "بدل"سازی می‌شود؛ مثل جایگزینی إله و معبود بدلی، به جای حقیقی – یا جایگزینی ولایت طاغوت به جای ولایت الهی – یا جایگزینی امام باطل به جای امام حق و بالاخره جایگزینی محبت به دنیا، به جای محبت به آخرت و لقاء الله ...، در نهایت همه به جایگزینی عبادت و اطاعت شیطان، به جای عبادت و اطاعت از الله جلّ جلاله می‌رسد.

در این امر نیز خواه ناخواه یک جایگزینیِ آشکار و پنهانی صورت می‌پذیرد. فرض کنید که یکی قرآن کریم را دست بگیرد و بگوید: ما خودمان سواد، عقل و شعور داریم، پس « حَسْبُنَا کِتَابُ اللَّهِ – کتاب خدا برای ما کافیست»؛ بعد شما از او بپرسید: حالا در این کتاب چه نوشته؟ آیا یک جلد کتاب به شما می‌دهد و می‌گوید: «برو خودت بخوان و ببین چه نوشته»؟! یا آن که خودش آن را تعلیم می‌دهد و تبیین می‌کند؟! پس در واقع خودش معلمی می‌کند! حالا بگویید: من خواندم و فلان مسئله یا آیه در این کتاب برایم نامفهوم بود و یا ایجاد سؤال و شبهه کرد؟! آن وقت چه می‌گوید: «آیا خواهد گفت به من چه؟!» یا شروع می‌کند به شرح، بیان و تفسیر خودش؟!

بنابراین « حَسْبُنَا کِتَابُ اللَّهِ – کتاب خدا برای ما کافیست»، در واقع یک "بدل" زدن است، یعنی می‌گوید: کتاب آن گونه آموخته شود که "من" می‌گویم، نه آن گونه که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و یا شما (اهل بیت علیهم السلام) می‌گویند.

●- آیا این مذاهب و انشقاق‌های آنها، آیا خوارج و سپس طرفداران اسلام معاویه‌ای و یزیدی لعنة الله در گذشته و القاعده، طالبان، داعش، النصرة و مانند آن گروهک‌های تروریستی و مطهری کُش مانند فرقان در داخل کشور، همه همین قرآن را در دست ندارد و این همه جنایت را به استناد قرآن انجام نمی‌دهند؟!

به قرآن کریم رجوع کنیم:

با این همه، کتاب خدا در دست ماست، همه چیز در آن بیان شده و حجّت است؛ اما سؤال این است که آیا خداوند متعال در کلام وحی فرموده که بگویید: «کتاب برای ما کافیست؟!» این قاعده‌ی غلط را از کجای قرآن کریم درآورده‌اند؟! یا آن که خیر، بلکه به صراحت و مکرر متذکر شده که نباید کتاب را در دست بگیرید، و ابلاغ کننده (پیامبر) و ملعمان (امامان) علیهم السلام، و راسخون فی العلم که ایشان می‌باشند را کنار بگذارید؟!

حال با هم، همین کتاب را در دست گرفته و آیاتی را از رو می‌خوانیم، تا ببینیم که چه دستور و تعلیمی در رجوع به قرآن مجید دارد؟!

الف - کتاب به چه کسی نازل شد؟! به هر که آن را به دست می‌آورد؟! با به قلب مبارک پیامبر عظیم الشأن نازل شد و او آن را به ما ابلاغ نمود و تعلیم نمود؟ حال چه کسی می‌تواند یک جلد کتاب تهیه کند و بگوید: دیگر به ایشان نیازی نیست؟!

« أَوَلَمْ یَکْفِهِمْ أَنَّا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ یُتْلَى عَلَیْهِمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَرَحْمَةً وَذِکْرَى لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ » (العنکبوت، 51)

ترجمه: آیا برای آنان کافی نیست که این کتاب را بر تو نازل کردیم که پیوسته بر آنها تلاوت می‌شود؟! در این، رحمت و تذکّری است برای کسانی که ایمان می‌آورند (و این معجزه بسیار واضحی است).

ب – آیا کار رسولان الهی، فقط دریافت وحی و ابلاغ و بازگو نمودن آن به مردم بوده است، یا اصل کار آنها "تزکیه و نیز تعلیم کتاب" بوده است؟! حال آیا ایشان تعلیم نموده‌اند که به کتاب اکتفا کنید و بگویید» « حَسْبُنَا کِتَابُ اللَّهِ »؟!

« کَمَا أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ یَتْلُو عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ » (البقره، 151)

ترجمه: همان‌گونه (که با تغییر قبله، نعمت خود را بر شما کامل کردیم،) رسولی از خودتان در میان شما فرستادیم؛ تا آیات ما را بر شما بخواند؛ و شما را پاک کند؛ و به شما، کتاب و حکمت بیاموزد؛ و آنچه را نمی‌دانستید، به شما یاد دهد.

ج – آیا همین کتابی که فرمود همه چیز در آن بیان شده، بیاناتش تبیین نمی‌خواهد؟ و آیا این که تصریح نمود: رسول الله صلوات الله علیه و آله باید آن را برای مردم تبیین کند (باز کند، شرح دهد، تفسیر نماید)، خود یکی از همان اصولی نیست که در کتاب تبیین شده است؟!

« بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ » (النّحل، 44)

ترجمه: [زیرا آنان را] با دلایل آشکار و نوشته‌ها [فرستادیم‌]، و این قرآن را به سوى تو فرود آوردیم، تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است توضیح دهى (روشن سازی)، و باشد که آنان بیندیشند.

د – اگر در فهم علوم و مفاهیم، مضامین، مقاصد و مصداق‌های تأویلی در آیات همین کتاب اختلاف کردیم، باید چه کنیم؟! آیا توصیه شده که هر کسی خودش بخواند و هر چه فهمید (حقیقت) همان است؟! خب وهابی‌ها، داعشی‌ها و تمامی جنایتکارانی که قرآن کریم را بر سرنیزه کرده و سپر و ماسک خود قرار دادند، همین کار را می‌کنند؛ در حالی که در همین قرآنی که در دست دارند، فرمود:

« وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلَّا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ » (النّحل، 64)

ترجمه: ما قرآن را بر تو نازل نکردیم مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف دارند، برای آنها روشن کنی؛ و (این قرآن) مایه هدایت و رحمت است برای قومی که ایمان می‌آورند!

و نیز فرمود:

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا » (النساء، 59)

ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.

نکته:

اکنون کتاب خدا در دست ما هست، به صراحت فرموده که از خدا، رسول و اولی الامر خود اطاعت کنید؛ اما سؤال و اختلاف ما این است که «أُولِی الْأَمْرِ» ما کیانند؟! آیا هر کسی که به قدرت رسید و حکومتش را بر ما تحمیل کرد [خواه معاویه و یزید باشند، یا پادشاهان ظالم در گذشته و حال و یا حتی امریکا و اسرائیل و ...] اولی الامرهای ما هستند؟! یا خیر، بلکه در همین کتابی که در دست داریم، به صراحت و وضوح تبینن شده که پیامبر این کتاب، صلوات الله علیه و آله، برای شما تبیین می‌کند که این اولی الامر چه کسانی هستند.

نتیجه:

بنابراین، نه تنها کتاب (قرآن مجید)، کسی را از معلمان آن و کتاب ناطق (اهل عصمت علیهم السلام) بی‌نیاز نمی‌کند – و نه تنها در کتاب چنین دستور و تجویزی داده نشده است – بلکه مکرر تصریح شده که برای شناخت نظری، فهم قلبی، مصادیق عینی و نیز الگوهای عملی، به تعلیمات و سیره‌ی آنها رجوع کنید و از آنها یاد بگیرید و اطاعت نمایید.

پس، آیا وقتی مدعی می‌شوند که در این کتاب همه چیز بیان شده، لذا برای ما کافیست! این دسته از آیات را نمی‌خوانند؟! همین کتابی که در دست دارند، بطلان این شعارها و نظریات آنان را به خوبی بیان می‌دارد؛ الحق که همه چیز در این کتاب بیان شده است.

  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰

4. تفسیر قرآن برای غیر معصومان ممنوع است

برخی از مفسران گفته اند رسول خدا (ص) و امامان (علیهم السلام) روایت کرده اند که تفسیر قرآن جز با روایت صحیح و بیان صریح معصومان (علیهم السلام) ممنوع است (طبرسی 1415: 1 / 39). این سخن برگرفته از «روایات تفسیر به رأی» است.

نقد:
روایات نکوهش تفسیر به رأی، حدود ده روایت است که بیشتر آنها مرسل است (عیاشی، 1411: 1 / 17- 18). تنها یک روایت معتبر از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده اند که فرمود: قال الله عزّوجل: ما آمن بی من فسّر برأیه کلامی» (حرّ عاملی، بی تا: 18 / 137 برای آگاهی از رجال آن نک: تجلیل تبریزی 1363: 5، 54، 79، 118، 379، 526، 793): خداوند متعال فرموده است: هر کس سخن من (قرآن)را با رأی خویش تفسیر کند به من ایمان نیاورده است.
برای روشن شدن مراد از «تفسیر به رأی» لازم است مراد از واژه ی رأی و حرف «باء» معلوم شود. «رأی» دیدگاهی است که کسی از راه تلاش ذهنی بر می گزیند، ممکن است از طریق عقل یا نقل به دست آید؛ ممکن است مطابق یا مخالف واقع باشد و احتمال دارد یقین آور یا در حد گمان باشد. گاه بر اعتقادی که از طریق استحسان به دست آید، اطلاق می گردد(ابن منظور 1408: 5 / 91). «رأی» با قرینه به معنای تعقل و اگر به «عین» اضافه شود، به معنای دیدن است. (زمخشری، بی تا: 146)

رأی در این روایات به معنای دیدگاهی است که شخص با تلاش فکری خود برگزیند.

از میان معانی حرف باء معنای مناسب با احادیث تفسیر به رأی «سببیت»، «استعانت» و «تعدیه» است. در فرض نخست مراد آن است که مفسر به دلیل رأی خاص خود قرآن را تفسیر نماید و آیه را بر آن منطبق کند. بدیهی است که این مفسر به جای کشف مراد خداوند متعال در مقام تأیید دیدگاه خویش است. در این فرض روایات تفسیر به رأی، منطبق با حدیث امیرمؤمنان است که فرمود: «عطفوا الهدی علی الهوی» (رضی 1365 نامه ی 53): معارف هدایتگر قرآن را تابع خواهش ها و آراء خود قرار دادند.

حال آنکه مفسر باید رأی خود را در برابر قرآن نادرست بداند. چنانکه فرمود: «و اتّهموا علیه آرائکم» (همان، خطبه 176): در برابر قرآن، دیدگاه های خود را متهم به نادرستی کنید.
در صورتی که باء به معنای استعانت باشد، مراد آن است که مفسر به جای یاری خواستن از علوم مقدماتی و روش شناسی تفسیر با استعانت از رأی خود آیات را تفسیر کند. ناگفته نماند که بهره گیری مفسر از علوم مقدماتی و روش شناسی، تفسیر «رأی» به شمار نمی آید بلکه مراد از «رأی» رأی خاص مفسر است. طبق معنای سوم باء مفسر رأی خود (مدخول باء)را به عنوان تفسیر آیه قرار می دهد. (بابایی و همکاران 1379: 58)

کتابنام
  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰

فهم قرآن در انحصار معصومان (علیهم السلام) است(قسمت دوم)


ب. روایات

روایات متعددی درباره ی تفسیر قرآن کریم نقل کرده اند که تنها رسول خدا (ص) و امامان معصوم (علیهم السلام) قرآن کریم را می شناسند و توان تفسیر آن را دارند. امام باقر(ع) پس از آنکه تفسیر چند آیه را از قتاده می پرسد و او نادرست پاسخ می دهد، می فرماید: «انما یعرف القرآن من خوطب به» (حر عاملی، بی تا 18 / 136): قرآن را فقط مخاطبان آن می شناسند. و نیز روایات دیگری که در آن، امام از ابو حنیفه سؤال می کند: با چه مبنایی برای مردم عراق فتوا می دهی؟ وی می گوید: بر اساس کتاب خدا و سنت رسول خدا (ص). آن حضرت می فرماید: آیا قرآن را آن گونه که باید، می شناسی و ناسخ را از منسوخ تمیز می دهی؟ او پاسخ می دهد: آری. آن حضرت می فرماید: ادعای علم بزرگ کردی، «ما ورثک الله من کتابه حرفاً» (مجلسی 1403: 2 / 293): خداوند چیزی از کتاب خدا را در اختیار تو قرار نداده و تو را وارث آن نکرده است.

در روایت دیگری آمده است:
«ما یستطیع احد ان یدّعی عنده جمیع القرآن کله ظاهره و باطنه غیر الاوصیاء» (همان: 92 / 89): هیچ کس جز اوصیای پیامبر (ص) نمی تواند ادعا کند که همه ی ظاهر و باطن قرآن نزد اوست.

نقد: در دو روایت اول و دوم سخن از فقیه بصریان بودن قتاده و فقیه عراقیان بودن ابو حنیفه است. ظاهر این دو روایت آن است که قتاده و ابو حنیفه ادعای آگاهی کامل نسبت به مراد همه ی آیات را داشته اند و امام صادق(ع) در رد این ادعا به ناتوانی آن دو از فهم برخی آیات استدلال می فرماید بدیهی است اگر امام (ع) در صدد بیان فهم ناپذیر بودن قرآن کریم برای غیر معصومان بود این استدلال نمی توانست دلیل ناتوانی همه ی انسان ها از فهم قرآن باشد؛ زیرا سلب جزئی دلیل سلب کلی نیست. روایت سوم بر این دلالت دارد که همه ی ابعاد قرآن کریم را تنها جانشینان پیامبر(ص) می دانند و نفی فهم غیر ایشان از کل قرآن کریم نمی نماید.

پاسخ دیگر آن است که در برابر این برداشت از آیات و روایات، آیات و روایات صریح تری وجود دارد؛ مثلاً، یکی از یاران امام صادق(ع) به آن حضرت عرض می کند: «عثرت فانقطع ظفری فجعلت علی اصبعی مراره فکیف اصنع بالوضوء؟ قال: یعرف هذا و اشباهه من کتاب الله عزّوجلّ «ما جعل علیکم فی الدّین من حرج» امسح علیه». (کلینی 1388: 13 / 33)
به امام صادق (ع) عرض کردم: لغزیدم و بر اثر آن ناخنم شکست و مرهمی بر آن نهادم. چگونه وضو سازم؟ فرمود: این موضوع و مانند آن، از کتاب خدای عزّوجلّ که فرمود: «ما جعل علیکم فی الدّین من حرج» شناخته می شود. بر همان مرهم مسح کن.

از جمله ی «یعرف هذا و اشباهه من کتاب الله عزّوجل ما جعل علیکم فی الدین من حرج» در می یابیم که حکم این مسأله و امثال آن را غیر امام نیز می تواند از کتاب خدا استنباط کند. از امام رضا(ع) نقل کرده اند که فرمود: «من ردّ متشابه القرآن الی محکمه فقد هدی الی صراط مستقیم.. .» (ابن بابویه، بی تا: 1 / 290 ): هر کس که متشابه قرآن را به محکم آن برگرداند، به راه مستقیم هدایت شده است.

در این روایت، برگرداندن آیات متشابه به آیات محکم راه مستقیم معرفی شده است. دلالت این روایت بر جواز بهره گیری همگان از آیات محکم قرآن کریم برای فهم متشابهات آن تردیدناپذیر است؛ زیرا در ادامه می فرماید: در روایات ما نیز محکمات و متشابهاتی همانند محکمات و متشابهات قرآن وجود دارد. پس متشابهات روایات ما را به محکمات آنها برگردانید و از متشابهات استفاده نکنید، که گمراه می شوید.

از امیرمؤمنان روایت کرده اند که فرمود: «... ان الله قسّم کلامه ثلاثه اقسام فجعل قسماً منه یعرفه العالم و الجاهل و قسماً لا یعرفه الاّ من صفا ذهنه و لطف حسّه و صحّ تمییزه مّمن شرح الله صدره للاسلام و قسماً لا یعلمه الاّ الله و ملائکته و الراسخون فی العلم» (طبرسی 1386: 1 / 376): خداوند کلام خود را در سه بخش آورده است: بخشی از آن را دانا و نادان می فهمد. و بخشی از آن را جز کسی که ذهنش باصفا، حسّش لطیف، تشخیصش درست است، یعنی کسانی که خدا سینه شان را برای (پذیرش و معرفت) اسلام گشوده است، نمی فهمد و بخش دیگر را جز خدا و فرشتگان و راسخان در علم نمی دانند.

این روایت دو بخش از قرآن کریم را «برای همگان فهم پذیر» معرفی کرده است.
  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰


3. فهم قرآن در انحصار معصومان (علیهم السلام) است


الف. آیات


1. «إُنَّه لقرآنٌ کریمٌ فی کتابٍ مَّکنونٍ لاَّ یمسُّهُ إِلاَّ المطهَّرونَ» (واقعه: 77- 79): به راستی که قرآن، خواندنی ارجمندی است که در نوشتاری پنهان قرار دارد و جز پاک شدگان به آن دست نمی یابند.
با توجه به اینکه ضمیر «لا یمسّه» به قرآن بر می گردد مراد از «مطهّرون» معصومان (علیهم السلام) هستند که از هر پلیدی پاک اند و «مسّ» نیز به معنای درک معنای قرآن کریم است، مفاد آیه چنین خواهد شد: هیچ کس جز معصومان (علیهم السلام)معانی قرآن را درک نمی کند.

نقد:
این استدلال مبتنی بر سه مقدمه است، اینکه مقصود از ضمیر در «لا یمسّه» قرآن کریم موجود باشد محل تردید است زیرا احتمال دارد کتاب مکنون یا حقیقت قرآن که در لوح محفوظ است، باشد (اردبیلی، بی تا: 29). ممکن است مقصود از مطهرون چنانکه برخی از مفسران احتمال داده اند معصومان (علیهم السلام) باشند (خویی 1407: 5 / 381، 382) و ممکن است پاک شدگان از حدث باشند. چنانکه در قرآن کریم پس از دستور وضو، غسل و تیمّم حکمت این اعمال «لیطهَّرکم» بیان شده است (مائده: 6). برخی نیز احتمال داده اند: مقصود، فرشتگان باشند.

و برای واژه ی «مسّ» واژه شناسان معانی متعددی مانند: درک با حس لامسه، رساندن دست به چیزی و رسیدن آب به بدن را ذکر کرده اند (خلیل بن احمد 1409: 7 / 208؛ فیومی 1405:ص238، ابن فارس، بی تا: 5 / 271؛ راغب 1392: 467؛ ابن منظور 1408: 13 / 104). لکن ظاهراً اینها مصادیق «مسّ» است و معنای آن تماس دو چیز است، خواه بین دو شیء خارجی و خواه بین ذهن و خارج باشد. در قرآن کریم این واژه در چند آیه به کار رفته است (آل عمران : 140)، لکن به معنای فهم و درک به کار نرفته است. بعید نیست درک حقیقت قرآن کریم را که جز با علم حضوری میسر نیست، مصداقی از تماس دانست. علامه طباطبایی همین احتمال را در تفسیر آیه مورد بحث پذیرفته اند (طباطبایی: 1393: 19 / 137). بنابراین احتمال اینکه مراد از «مس» تماس بدن با متن آیات (نجفی 1365: 2 / 314 و 315؛ قطب راوندی 1405: 1 / 49؛ بحرانی 1957: 122، 204 و حویزی: 315-317) یا تماس با حقیقت قرآن کریم باشد، بر این احتمال که مراد فهم عبارات آیات قرآن کریم باشد، ترجیح دارد، در نتیجه این آیه نمی تواند دلالتی بر فهم ناپذیر بودن قرآن کریم برای غیر معصومان داشته باشد.

روایات تفسیری نیز مؤید این دو احتمال است و این ادعا در هیچ یک از آنها به چشم نمی خورد. (مجلسی 1033: 33 / 27؛ طوسی 1364؛ 127 و همان 1412: 1 / 113)

2. «هو الَّذی أَنزل علیک الکتابَ منهُ آیاتٌ مُّحکماتٌ هنَّ أُمُّ الکتاب و أُخر متشابهاتٌ فأَمَّا الَّذینَ فی قلوبهم زیغٌ فیتَّبعونَ ما تشابه منهُ ابتغاء الفتنةِ و ابتغاء تأَویلهِ و ما یعلم تأَویلهُ إِلاَّ الله و الرَّاسخونَ فی العلمِ یقولونَ آمنَّا بهِ کلٌّ مِّن عندِ ربِّنا...» (آل عمران: 7)

در استدلال به آیه ی گفته شده مقصود از راسخان در علم، معصومان (علیهم السلام) و مقصود از تأویل، تفسیر قرآن کریم است و ضمیر «تأویله» به کل قرآن کریم یا متشابهات که نیازمند تفسیرند، باز می گردد؛ بنابراین معنی آیه این است که تفسیر قرآن کریم یا آیات متشابه را کسی جز خدا و معصومان (علیهم السلام) نمی داند.

نقد: این استدلال مبتنی بر آن است که تأویل در آیه به معنای تفسیر باشد با توجه به نادرستی یکی دانستن تفسیر و تأویل بطلان آن آشکار می گردد.
  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰

2. فهم قرآن فراتر از عقل بشر است


روایاتی دلالت دارد که فهم قرآن بیش از هر امر دیگری از عقل بشر دور است.

این روایات عبارت اند از:

الف. امام صادق (ع) ضمن نامه ای فرمود: «اما آنچه درباره ی قرآن کریم پرسیدی، آن نیز از افکار ناهماهنگ تو است؛ چرا که قرآن کریم آن گونه که تو گفتی نیست و آنچه را شنیده ای معنایش بر خلاف رأی توست. جز این نیست که قرآن کریم مثلهایی برای اهل دانش است، برای گروهی که قرآن کریم را چنانکه شایسته آن است تلاوت می کنند. و ایشان کسانی اند که به قرآن کریم ایمان می آورند و آن را می شناسند. و اما بر غیر آنان، قرآن کریم سخت مشکل و از دل هایشان دور است، از این رو است که رسول خدا (ص) فرمود: «به راستی که چیزی دورتر از تفسیر قرآن کریم به دل های این قبیل اشخاص نیست. در این قرآن کریم همه ی مردم مگر کسی که خدا بخواهد، سر گردانند». پس از آن فرمود: «و اگر آن را به رسول (ص) و اولی الامر خویش ارجاع می دادند، قطعاً کسانی از آنان قرآن کریم را در می یابند: (نساء: 83)، لکن غیر آنان هرگز آن را نمی دانند».

(برقی 1413: 268)

ب. جابر بن یزید جعفی می گوید: از امام باقر (ع) تفسیر آیه را سؤال کردم و آن حضرت پاسخ داد. بار دیگر از همان آیه سؤال کردم و آن حضرت پاسخ دیگری داد. گفتم: در این باره پاسخ دیگری به من داده بودید. فرمود: ای جابر، برای قرآن کریم ظاهری و باطنی است و برای باطن آن باطنی دیگر است. ای جابر، از عقل مردم چیزی دورتر از تفسیر قرآن نیست، زیرا آغاز یک آیه درباره ی امری و پایان آن درباره ی امر دیگری است؛ در حالی که کلامی پیوسته و چند وجهی است.

ج. عبدالرحمن بن حجاج می گوید: «سمعت ابا عبدالله (ع) یقول: لیس شیء ابعد من عقول الرجال عن القرآن» (حر عاملی، بی تا: 18 / 149؛ عیاشی 1411): از امام صادق (ع) شنیدم که می فرمود: از عقل مردم چیزی دورتر از قرآن نیست.

د. از امام باقر(ع) روایت کرده اند که فرمود:
«لیس شیء ابعد من عقول الرجال من تفسیر القرآن انّ الآیه ینزل اوّلها فی شیء و اوسطها فی شیء و آخرها فی شیء» (حرّ عاملی، بی تا: 18 / 150): از عقول انسان ها چیزی دورتر از تفسیر قرآن نیست، زیرا آغار یک آیه درباره یموضوعی، بخش میانی آن درباره ی موضوعی دیگر و پایان آن پیرامون امر دیگری است.

هـ. از امام صادق(ع) روایت کرده اند که فرمود: «یا جابر! ان للقرآن بطناً و للبطن ظهراً و لیس شیء ابعد من عقول الرجال منه انّ الایه لینزل اوّلها فی شیء و آخرها فی شیء و هو کلام متصرف علی وجوه» (عیاشی 1411: 1 / 22): ای جابر، برای قرآن کریم، بطنی و برای آن بطن ظاهری است و از عقل مردم چیزی دورتر از قرآن کریم نیست، زیرا آغاز یک آیه درباره یموضوعی نازل می شود، بخش میانی آن درباره ی موضوعی دیگر و پایان آن درباره ی موضوع دیگری است و آن کلامی چند وجهی است.

و. همچنین از آن حضرت روایت کرده اند که فرموده: «ما من امر یختلف فیه اثنان الاّ و له اصل فی کتاب الله عزّوجل ولکن لا تبلغه عقول الرجال» (برقی 1413: 267): هیچ موضوعی نیست که دو نفر درباره ی آن اختلاف کنند، مگر آنکه در قرآن کریم راجع به آن مبنایی وجود دارد لکن عقل مردم به آن نمی رسد.

نقد روایات:

این روایات به جز روایت دوم همه مرسلند. سند روایت دوم نیز، ضعیف است، زیرا هیچ یک از دانشمندان علم رجال، شریس وابشی یا بشر وابشی، را که از راویان آن است، توثیق نکرده اند.
اما صرف نظر از سند این روایات، دلالت ندارد که ظاهر همه ی آیات قرآن، برای غیر معصومان نامفهوم است، بلکه مراد فهم کل معارف قرآن، اعم از معانی ظاهری و باطنی آیات است که مورد پرسش راوی و امام (ع) بوده است؛ و یا روایات ناظر به فهم معانی باطنی قرآن است؛ زیرا:

الف. روایت نخست، قرآن را منحصر در مثل هایی برای مؤمنان عالم می داند که آن را به نحو شایسته تلاوت می کنند و به آن ایمان می آورند. با توجه به این که قرآن کریم خود می فرماید: قرآن کریم مثل برای همه است که برای فهم همه ی مردم، در قالب الفاظ قرار گرفته و تا این حد فرود آمده است، روشن می شود که مقصود از این روایت معنی ظاهری آیات است و همه ی آیات قرآن کریم نیست؛ بلکه به قرینه ی عبارت و «لا قادرین علی تأویله» می توان گفت: مقصود از تفسیر در این روایت، تأویل قرآن کریم است.

ب. در روایت دوم و پنجم نیز مطرح شدن موضوع بطن قرآن کریم دلالت دارد که مقصود، فهم ظاهری آیات نیست و دور بودن قرآن کریم از عقل بشر، ناظر به معانی باطنی آن است. روایت های سوم و چهارم نیز به قرینه ی شباهت پایان روایت های دوم و پنجم همین مطلب را بیان می کنند.

ج. آخرین روایات نیز ناظر به جامعیت قرآن کریم است و اینکه هیچ امر مورد اختلافی نیست مگر آنکه حقیقت آن در قرآن کریم آمده و قرآن کریم از چیزی فرو گذار نکرده است؛ لکن فهم این همه، برای همگان ممکن نیست. از این روایات نیز استفاده نمی شود که فهم مفاد ظاهری هیچ یک از آیات میسور نیست.

  • سید محمد عبداللهی