سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

آموزه های قرآنی(تفسیر و علوم قرآنی)

سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

آموزه های قرآنی(تفسیر و علوم قرآنی)

سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

صفحه شخصی سید محمد عبداللهی دانش آموخته حوزه و دانشگاه که در سطح خارج فقه و اصول و کارشناسی ارشد دروس کلاسیک را گذرانده و مطالعات مستمری در بیش از چهار دهه بر اساس علایق و انگیزه های شخصی در باره تفسیر، معارف و علوم قرآنی ودارد.

شناسه های ارتباطی با نویسنده و بلاگ در پیام رسان ها

با شماره 09218305249

صفحه قرآنی رحیق در ایتا:

https://eitaa.com/rahighemakhtoom

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۰۲، ۲۲:۲۴ - اصغر جاهدی
    احسنت
  • ۱۵ آذر ۰۲، ۲۳:۴۶ - منتظرالمهدی (عج)
    ممنون
  • ۸ مرداد ۹۷، ۱۲:۰۰ - منتظر المهدی
    خدا قوت
  • ۱ مرداد ۹۷، ۱۸:۴۰ - منتظر المهدی
    خدا قوت
نویسندگان
  • ۰
  • ۰

نگاهی کوتاه به اندیشه های سید قطب در تفسیر فی ظلال القرآن

قلمرو قرآن در دیدگاه سید قطب

سید قطب در تبیین دیدگاه خود نسبت به قلمرو دخالت وحضور دین، درکتاب (خصائص التصور الاسلامی ومقوماته =ویژگیهای ایدئولوژی اسلامی) می نویسد: دین، مجموعه نظامداری است که خداوند برای تمام عرصه های زندگی بشر تنظیم کرده است، راهی است که تمام فعالیتهای زندگی باید درآن قرار گیرد.

 سید قطب، قرآن را دارای جهان بینی و ایدئولوژی کامل و پاسخگوی همه نیازهای تکاملی جامعه بشری می دانست ومعارف اسلام را در مقوله های ذیل جستجو می کرد.

 1. سازمان اخلاقی، یعنی ریشه های اخلاق و پایه های اساسی و عوامل نگاهدارنده آن درجامعه.

 2. تشکیلات سیاسی و شکل حکومت وخصوصیات آن.

 3. نظام اجتماعی و آنچه در پایداری آن تأثیر دارد.

4. سیستم اقتصادی و فلسفه و تشکیلات آن.

 5. حقوق بین الملل و همبستگی جهانی.

وی معتقد بود: سرانجام، بشریت فرمانبر اسلام خواهد شد وجهان در آینده قلمرو اسلام خواهد گشت... زیرا کلیه لوازم یک زندگی اجتماعی سعادتمندانه، به صورت مقرراتی متین و محکم، پیوسته و غیرقابل انفکاک، دربرنامه آن گنجانیده شده است. [1] او ازتفکیک امور اجتماعی، سیاسی، حقوقی و قوانین جوامع اسلامی از قوانین دین، به شدّت نگران بود واین جداسازی را نقشه بیگانگان به منظور سلطه بر فرهنگ مسلمانان می دانست و برای فراخواندن امّت اسلامی به استقلال فکری وعلمی و سیاسی واجتماعی، درصدد نمایاندن توان وجامعیت دین بود وازاین رو به تدوین کتابها و مقالاتی دراین زمینه همّت داشت، ازآن جمله:

معرکة الاسلام و الرأسمالیة (نبرد اسلام و سرمایه داری)

 العدالة الاجتماعیّة فی الاسلام (عدالت اجتماعی در اسلام)

 فی ظلال القرآن (در سایه قرآن)

دراسات اسلامیة (درسهایی از اسلام)

هذا الدین (این کتاب در حقیقت روش فهم قرآن و اسلام از دیدگاه او بود)

 المستقبل لهذا الدین (آینده در قلمرو اسلام)

خصائص التّصور الاسلامی ومقوّماته (ویژگیها و بنیادهای ایدئولوژی اسلامی)

 الاسلام و مشکلات الحضارة (اسلام و دشواریهای تمدن نوین، ادّعا نامه ای علیه تمدن غرب)

 معالم فی الطریق (نشانه ها و نمایه های دربازشناسی راه) این کتاب در واقع همان چیزی بود که زمینه های محکومیت او را فراهم آورد و به اعدام و شهادت او منتهی شد. [2]

او درکتاب (خصائص التصور الاسلامی و مقوماته) برای ایدئولوژی اسلامی، ویژگیهایی چون: ربانی، ثابت، فراگیر، عملگرا و وحدت گرا بودن را بر شمرده است. [3]

سید قطب با این بینش ها و پیش فهمها به سراغ تفسیر قرآن می رود وبه همین دلیل، نگاه و انتظار او از قرآن با بسیاری از مفسران پیش از او متفاوت است. او قرآن را تنها کتاب عارفان یا عبادتگران یا کتاب علم تجربی یا فلسفی نمی داند ومعتقد نیست که در قرآن ابهامهای طبیعی حل ناشدنی وجود داشته، بلکه قرآن را کتاب (حرکت و پویش) می شناسد، ازاین رو روش تفسیری او به (المنهج الحرکی) یعنی روش انقلابی و پویا معروف شده است. وی می نویسد: ما براین ویژگی قرآن تأکید می کنیم، زیرا به نظر ما ویژگی واقعگرایی و پویایی، مهمترین کلید راهیابی به مفاهیم ومعارف قرآنی و شناخت دیدگاهها واهداف وحی است. [4]

خاتمیت رسالت وجاودانگی قرآن

از جمله پیش فهمهای مفسران قرن چهارده که برنوع نگرش و انتظارات آنان تأثیر به سزایی گذاشته و سید قطب نیز در زمره آنان قرار دارد، موضوع خاتمیت رسالت پیامبر اکرم(ص) وجاودانگی قرآن می باشد؛ زیرا کسی که هستی را حکیمانه و هدفدار می شناسد و به حقانیت وکمال و واقعگرایی وحی معتقد است، هرگاه بداند خداوند، آخرین سخنان را با بشر درمیان گذاشته واز او خواسته است تا برای همیشه به آن سخنان وفا دار ومعتقد بماند و بدانها تکیه کند، از مجموع این باورها، این انتظار سربرمی آورد که پس باید قرآن، به گونه ای باشد که همه نیازها را پاسخ دهد تا بتواند پایدار بماند و مورد اتکا و اعتماد باشد. این است که سید قطب درجستجوی شناخت راز این جاودانگی به موضوع (هماهنگی قرآن با فطرت انسان) می پردازد و تدبّر درآن را گرهگشای این معما می داند ومعتقد است که قبل از رسالت خاتم پیامبران، خداوند هر پیامبری را برای قوم خودش می فرستاد، ولی رسول اکرم را به سوی گروه خاصی نفرستاد، بلکه به سوی (انسان) مبعوث کرد؛ یعنی مخاطب پیامبر، یک جامعه ویا طبقه و نسل و طایفه نبودند، مخاطب او انسان و فطرت انسانی بود. فطرتی که در همه انسانها و درهمه نسلها و عصرها حضور دارد و تغییر نمی پذیرد. [5]

او درمجالی دیگر می نویسد: دراین رسالت، شریعتی آمده است که زندگی انسان را از تمام جنبه ها مورد توجه قرار داده وبرای هرجنبه، برنامه ای دارد. برای اموری که درگذر ایّام، با تغییر زمان ومکان و شرایط، دگرگون می شوند، اصول و قواعدی بیان کرده وبرای آن دسته از امور که ثابت و تغییر ناپذیرند، احکام و قوانینی مشخصی کرده است و دربردارنده همه نیازهای بشری است.) [6]

سید قطب معتقد است که او حتّی یک بار هم درموضوعات اساسی، خود را نیازمند ندیده است که به مطالبی غیراز قرآن وسخنان پیامبر(ص) مراجعه کند، واین اعتقاد را متکی به تجربه ای طولانی و پژوهشی دقیق می داند. [7] اینها باورهایی است که درجای جای تفسیر فی ظلال مشهود است واین تکرار و تأکید، درجهت تثبیت این باور در مخاطبان است که با این انتظار قرآن را بخوانند که کتاب دیروز و امروز و فردای انسان است.

ثبات واصالت وحی و نفی خرد محوری

نویسنده تفسیر (فی ظلال القرآن) در تعیین نسبت میان خرد انسانی ووحی الهی می نویسد: ... واین می طلبد که دین خدا دارای حقیقتی ثابت باشد تا عقل بشری درتمام دست آوردهای خود به آن رجوع کند و با آن میزان بسنجد و صحیح را از نا صحیح باز شناسد، این سخن نادرست است که (دین خدا همواره همان فهم انسان از دین است ! نادرستی این پندار بدان جهت است که اساسی ترین قاعده دین را که همان وجهه ثبات و واقع بینی و واقع نمایی آن است مخدوش می سازد و دستخوش فراز و نشیبهای فهم بشری می داند به گونه ای که دیگر اصلی ثابت برای دین نمی ماند! کسانی که چنین پندارند، پندارشان با سخن کسانی که اساساً دین را ساخته فکر انسان می دانند و وحی را منکرند، تمایز چندانی ندارد! زیرا نتیجه ای همسان دارد.)[8]

وی با این که برای عقل درفهم پیام وحی ومعارف دین ارزش والایی قایل است امّا ازخردگرایی مطلق وعقل محوری، سخت گریزان است و با صراحت هرچه تمامتر تفسیر قرآن براساس پیش فرضها ی عقلی را رد می کند، چه پیش فرضها از نوع مقولات منطقی و فلسفی ومباحث عقلی محض باشد وچه آمیخته ای از تجربه و عقل! او عقل را شاگردی شایسته می داند که دربرابر معلّم وحی، حقّ پوشیدن کسوت استادی و نشستن برکرسی قانونگذاری ندارد.[9]

نفی تسامح و تساهل دینی درنگاه نگران سیّد قطب

 تسامح و تساهل دینی که ره آورد نفوذ فرهنگ غرب و القائات خاورشناسان غیرمسلمان می باشد، چیزی است که دین و وحی را از اصالت و محتوا تهی می سازد و هرگز نباید حتّی کوچکترین دستور و معرفت دینی را از سرتسامح دینی و جلب نظر دین ناباوران کنار نهاد، او می نویسد: (یکی از مقتضیات ختم شریعت همان است که می فرماید: (فاحکم بما أنزل اللّه ولاتتّبع اهوائهم عمّا جائک من الحقّ) (مائده/ 248) یهود برای پذیرش اسلام پیش شرطهایی قایل شدند ولی این آیه به صراحت هرگونه پیش شرطی را جهت پذیرش ایمان نفی کرده است ورضایت نداده است که برای متمایل ساختن گروهی به ایمان، از بخشی باورهای دین دست برداریم.) [10]

سیدقطب به شدّت درباره نقش خاورشناسان و مستشرقان در به تسامح کشاندن مسلمانان و سست کردن باورهای آنان و تفکیک در قلمرو اعتقادات ایشان، هشدار داده و کسانی چون (مونتگمری وات) را مبلّغان تزویر می داند که برای ویران سازی اسلام از دری دیگری وارد شده اند و ضمن ارجگذاری به اصل اسلام، تلاش می کنند که آن را از درون تهی سازند. سید قطب در نقد آرای مونتگمری وات می نویسد:

(او به ما پیشنهاد می کند که باید تمدن غرب را به ناگزیر پذیرا شویم و توصیه می کند شما مسلمانان درمورد فرهنگ خویش باید به گونه ای رفتار کنید که اصل دستاوردهای علمی و متدلوژی غرب را دریافت کرده و قرآن را براساس آن دریافتها تصحیح نمایید. مونتگمری می گوید، مسلمانان با حفظ اعتقاد به حقانیت قرآن باید بپذیرند که برخی از مطالب غیرمهم و ثانوی آن اشتباهات انکارناپذیری دارد!) چنانکه پیداست مشکل مستشرقانی چون مونتگمری این است که قرآن را همسان تورات و انجیل تحریف شده، نگریسته اند و بی آنکه درآن به پژوهش و ادراک پردازند، چشم بسته درباره آن، همان نسخه را نوشته اند که برای کتابهای مقدس خود! ادراک مفاهیم در فضای عمل و عینیت

سید قطب، فقه دین و درک معارف وحی را در فضای راکد و در رواقهای بسته آرای نظری صرف، قابل دستیابی نمی داند وبراین نکته اصرار می ورزد که درک صحیح ازدین تنها درمیدان عمل و جهاد وحضور و سازندگی میسّر است و بس. وی بر اساس این بینش، بیان ویژه ای در تفسیر آیه 122 سوره توبه دارد، آنجا که خداوند می فرماید: (وماکان المؤمنون لینفروا کافة فلولانفر من کلّ فرقة منهم طائفة لیتفقّهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلّهم یحذرون) ضرورت ندارد که همه مؤمنان (برای جهاد) کوچ کنند، پس چرا از هرگروهی عده ای کوچ نمی کنند تا تفقه در دین نمایند و آنگاه که بازگشتند قومشان را از نافرمانی پروردگار برحذر دارند.

________________

[1] . سیّد قطب، آینده در قلمرو اسلام، ترجمه سیّد على خامنه اى، 1 ـ 3.

[2] . سیّد قطب، فى ظلال القرآن، 1/30.

[3] . سیّد قطب، ویژگیهاى ایدئولوژى اسلامى /114.

[4] . سیّد قطب، فى ظلال القرآن، 4/2121.

[5] . همان، 2/842.

[6] . همان.

[7] . همان، 3/1422.

[8] . همان، 3/1761.

[9] . همان، 2/807.

[10] . همان، 2/902.

صفحه قرآنی رحیق

@rahighemakhtoom

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی