سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

آموزه های قرآنی(تفسیر و علوم قرآنی)

سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

آموزه های قرآنی(تفسیر و علوم قرآنی)

سید محمد عبداللهی(اسماء الحسنی)

صفحه شخصی سید محمد عبداللهی دانش آموخته حوزه و دانشگاه که در سطح خارج فقه و اصول و کارشناسی ارشد دروس کلاسیک را گذرانده و مطالعات مستمری در بیش از چهار دهه بر اساس علایق و انگیزه های شخصی در باره تفسیر، معارف و علوم قرآنی ودارد.

شناسه های ارتباطی با نویسنده و بلاگ در پیام رسان ها

با شماره 09218305249

صفحه قرآنی رحیق در ایتا:

https://eitaa.com/rahighemakhtoom

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات
  • ۵ دی ۰۲، ۲۲:۲۴ - اصغر جاهدی
    احسنت
  • ۱۵ آذر ۰۲، ۲۳:۴۶ - منتظرالمهدی (عج)
    ممنون
  • ۸ مرداد ۹۷، ۱۲:۰۰ - منتظر المهدی
    خدا قوت
  • ۱ مرداد ۹۷، ۱۸:۴۰ - منتظر المهدی
    خدا قوت
نویسندگان

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


اهْدِنَا
 الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ‌

ما را به راه راست هدایت کن...


صراط مستقیم راه اعتدال و به دور از افراط و تفریط


در قرآن و روایات، نمونه‌هاى زیادى آمده که در آنها به جنبه‌ى اعتدال، تأکید و از افراط و تفریط نهى شده است. به موارد ذیل توجّه کنید:

* «کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» « اعراف، 31.» بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید.

«لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى‌ عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ» « اسراء، 29.» در انفاق، نه دست بر گردن قفل کن- دست‌بسته باش- و نه چنان گشاده دستى کن که خود محتاج شوى.


*«الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً» « فرقان، 67.» مومنان، به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل، بلکه میانه‌رو هستند.


*«لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا» « اسراء، 110.» نماز را نه بلند بخوان ونه آهسته، بلکه با صداى معتدل بخوان.


*نسبت به والدین احسان کن؛ «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» « بقره، 83.»* امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نیست. «إِنْ جاهَداکَ عَلى‌ أَنْ تُشْرِکَ بِی ... فَلا تُطِعْهُما» « لقمان، 15.»

*پیامبر هم رسالت عمومى دارد؛ «وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا» « مریم، 51.» و هم خانواده خویش را دعوت مى‌کند. «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ» « مریم، 15.»


*اسلام هم نماز را سفارش مى‌کند که ارتباط با خالق است؛ «أَقِیمُوا الصَّلاةَ»* و هم زکات را توصیه مى‌کند که ارتباط با مردم است. «آتُوا الزَّکاةَ» « بقره، 43.»

*نه محبت‌ها شما را از گواهى حقّ منحرف سازد؛ «شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِکُمْ» « نساء، 135.» و نه دشمنى‌ها شما را از عدالت دور کند. «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ» « مائده، 8»مؤمنان هم دافعه دارند؛ «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» و هم جاذبه دارند. «رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» « فتح، 9.»هم ایمان و باور قلبى لازم است؛ «آمَنُوا»* و هم عمل صالح. «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» « بقره، 25.»

*هم اشک و دعا و درخواست پیروزى از خدا لازم است؛ «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً» « بقره، 250.» و هم صبورى وپایدارى در سختى‌ها. «عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ» « انفال، 65» شب عاشورا امام حسین علیه السلام هم مناجات مى‌کرد و هم شمشیر تیز مى‌کرد.


*روز عرفه و شب عید قربان، زائر خانه‌ى خدا دعا مى‌خواند و روز عید باید در قربانگاه با خون‌آشنا شود.

اسلام مالکیّت را مى‌پذیرد، «الناس مسلطون على اموالهم» « بحار، ج 2، ص 272.» ولى اجازه ضرر زدن به دیگرى را نمى‌دهد و آن را محدود مى‌سازد. «لا ضَرر و لا ضِرار» « کافى، ج 5، ص 28.»


آرى، اسلام دین یک بعدى نیست که تنها به جنبه‌اى توجّه کند و جوانب دیگر را فراموش کند، بلکه در هر کارى اعتدال ومیانه‌روى وراه مستقیم را سفارش مى‌کند.


پیام نگاشت:

1 . همه‌ى هستى، در مسیرى که خداوند اراده کرده در حرکتند. خدایا! ما را نیز در راهى که خود دوست دارى قرار بده. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»

 2 - درخواست هدایت به راه مستقیم، مهم‌ترین خواسته‌ى یکتاپرستان است.

«إِیَّاکَ نَعْبُدُ ... اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»

3 -براى دست‌یابى به راه مستقیم، باید دعا نمود. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»

4 - ابتدا ستایش، آنگاه استمداد و دعا. «الْحَمْدُ لِلَّهِ ... اهْدِنَا»

5 - بهترین نمونه استعانت از خدا، درخواست راه مستقیم است. «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»


نکات نگاشت:

۱ - درخواست هدایت به صراط مستقیم، مهمترین خواسته انسان عارف به مقام الهى است(الحمد للّه ... إیاک نستعین. إهدنا الصرط المستقیم)چنانچه «اهدنا الصراط المستقیم» در ارتباط با «الحمد للّه رب العالمین ...» ملاحظه شود، حاوى این پیام است که انسان پس از شناخت خدا هدفش سلوک در صراط مستقیم خواهد بود; یعنى، همان راهى که خداوند منتهى الیه آن است.

۲ - لزوم دعا به درگاه الهى براى دستیابى به صراط مستقیم (إهدنا الصرط المستقیم)

۳ - ستایش خدا و اظهار عبودیت به درگاه او از آداب دعاست(الحمد للّه رب العلمین ... إهدنا الصرط المستقیم) از اینکه دعا به درگاه خدا و درخواست از او (اهدنا الصراط المستقیم)، پس از حمد و ستایش الهى و اظهار عبودیت در پیشگاه وى ذکر شده، مى توان به برداشت فوق دست یافت.

۴ - انسان همواره نیازمند هدایتهاى الهى است(إهدنا الصرط المستقیم)

۵ - درخواست هدایت به «صراط مستقیم» شایسته ترین مورد براى استعانت از خدا (إیاک نستعین. إهدنا الصرط المستقیم) اگر «اهدنا...» در ارتباط با «إیاک نستعین» در نظر گرفته شود، بیانگر این معناست که هدایت به صراط مستقیم بالاترین موردى است که آدمى در نایل شدن به آن، نیازمند یارى خداوند مى باشد.

۶ - انسان بدون یارى شدن از جانب خدا، از راهیابى به صراط مستقیم ناتوان است(إهدنا الصرط المستقیم)

۷ - یکتاپرستى و تنها از خدا یارى جستن، «صراط مستقیم» است(إیاک نعبد و إیاک نستعین. إهدنا الصرط المستقیم) «ال» در «الصراط» مى تواند عهد ذکرى بوده و اشاره به حقایقى باشد که در آیات پیشین مطرح شده، و از آنهاست یکتاپرستى و تنها از خدا استعانت جستن.

۸ - ایمان به خدا و صفاتش، «صراط مستقیم» است(الحمد للّه رب العلمین ... إهدنا الصرط المستقیم) از حقایقى که «الصراط المستقیم» مى تواند به آنهااشاره داشته باشد، ایمان به خدا و ربوبیت او و ... است که از «الحمد للّه» تا «مالک یوم الدین» به دست مى آید.

۹ - هدایت همگان به صراط مستقیم، آرمان انسان موحد است(إهدنا الصرط المستقیم) به کارگیرى «اهدنا» (ما را هدایت کن) به جاى «اهدنى» (مرا هدایت کن) حاوى نکته اى است که در برداشت فوق آمده است.

۱۰ - هدایت داراى مراتب و مراحل بسیارى است(إهدنا الصرط المستقیم) وقوع «اهدنا» پس از آیات گذشته، نشان مى دهد که درخواست کننده، انسانى هدایت یافته است. بنابراین باید گفت هدایت داراى مراحل بسیارى است تا صحیح باشد که: هر شخص راه یافته اى همچنان به صورت جدى تقاضاى هدایت داشته باشد.

۱۱ - دعا به درگاه خدا، نقش مؤثرى در دستیابى به هدایت دارد(إهدنا الصرط المستقیم)

 


  • سید محمد عبداللهی
  • ۰
  • ۰


اهْدِنَا
 الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ‌

ما را به راه راست هدایت کن...

 

هدایت در قرآن


در قرآن مجید دو نوع هدایت مطرح شده است:


الف: هدایت تکوینى، نظیر هدایت زنبور عسل که چگونه از شهد گلها بمکد و چگونه کندو بسازد. و یا هدایت و راهنمایى پرندگان در مهاجرت‌هاى زمستانى و تابستانى. آنجا که قرآن مى‌فرماید: «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطى‌ کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌» «طه، 50.« بیانگر این نوع از هدایت است.


ب: هدایت تشریعى که همان فرستادن انبیاى الهى و کتب آسمانى براى هدایت بشر است.

کلمه‌ى «صراط» :صراط» در قیامت نام پلى است بر روى دوزخ که همه‌ى مردم باید از روى آن عبور کنند.» 

این واژه بیش از چهل مرتبه در قرآن آمده است. انتخاب راه و خط فکرى صحیح، نشانه‌ى شخصیت انسان است.

 

راههاى غیر الهى متعدّدى در برابر انسان قرار دارد که او باید یکى را انتخاب کند:


  • راه خواسته‌ها و توقعات‌هاى خود.

  • راه انتظارات وهوس‌هاى مردم.

  • راه وسوسه‌هاى شیطان.

  • راه طاغوت‌ها.

  • راه نیاکان و پیشینیان.

  • راه خدا و اولیاى خدا.

انسان مؤمن، راه خداوند واولیاى او را انتخاب مى‌کند که بر دیگر راهها امتیازاتى دارد:

الف: راه الهى ثابت است، بر خلاف راه‌هاى طاغوت‌ها و هوس‌هاى مردم و هوس‌هاى شخصى که هر روز تغییر مى‌کنند.

ب: یک راه بیشتر نیست، در حالى که راه‌هاى دیگر متعدّد و پراکنده‌اند.

ج: در پیمودن آن، انسان به مسیر و مقصد مطمئن است.

د: در پیمودن آن، شکست و باخت وجود ندارد.


* راه مستقیم، راه خداست. «إِنَّ رَبِّی عَلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» «هود، 56«

  • راه مستقیم، راه انبیاست. «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» «یس، 3- 4

  • راه مستقیم، راه بندگى خداست. «وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» «یس، 61«

  • راه مستقیم، توکّل وتکیه بر خداست. «مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» «آل‌عمران، 101«

  • راه مستقیم، یکتاپرستى و تنها یارى خواستن از اوست. «بنا بر اینکه الف و لام در «الصِّراطَ» اشاره به همان راه یکتاپرستى در آیه قبل باشد

  • راه مستقیم، کتاب خداوند است. «بنابر روایتى در تفسیر مجمع‌البیان، ج 1، ص 58«

  • راه مستقیم، راه فطرت سالم است. «بنابر روایتى از امام صادق علیه السلام در تفسیر صافى، ج 1، ص 86

 

انسان، هم در انتخاب راه مستقیم و هم در تداوم آن باید از خدا کمک بگیرد. مانند لامپى که روشنى خود را هر لحظه از نیروگاه مى‌گیرد. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ«

در راه مستقیم بودن، تنها خواسته‌اى است که هر مسلمان، در هر نماز از خداوند طلب مى‌کند، حتّى رسول‌اللَّه صلى الله علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم السلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقیم را مى‌خواهند.

انسان باید همواره، در هر نوع از کارهاى خویش، اعم از انتخاب شغل، دوست، رشته‌ى تحصیلى وهمسر، راه مستقیم را از خداوند بخواهد. زیرا چه بسا در عقاید، صحیح فکر کند، ولى در عمل دچار لغزش شود و یا بالعکس. پس هر لحظه، خواستن راه مستقیم از خدا، ضرورى است.

راه مستقیم مراتب و مراحلى دارد. حتّى کسانى که در راه حقّ هستند، مانند اولیاى خداوند، لازم است براى ماندن در راه و زیادشدن نورِ هدایت، دعا کنند. «وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً» «1«

راه مستقیم، همان راه میانه و وسط است که حضرت على علیه السلام مى‌فرماید: «الیمین و الشمال مضلّة و الطریق الوسطى‌ هى‌الجادّة» «2» انحراف به چپ و راست گمراهى و راه وسط، جاده‌ى هدایت است.


راه مستقیم یعنى میانه‌روى واعتدال واحتراز از هر نوع افراط وتفریط، چه در عقیده و چه در عمل. یکى در عقاید از راه خارج مى‌شود ودیگرى در عمل و اخلاق. یکى همه کارها را به خدا نسبت مى‌دهد، گویا انسان هیچ نقشى در سرنوشت خویش ندارد. و دیگرى خود را همه کاره و فعّال‌مایشاء دانسته و دست خدا را بسته مى‌داند. یکى رهبران آسمانى راهمچون مردمان عادى و گاهى ساحر و مجنون معرّفى مى‌کند و دیگرى آن بزرگواران را در حدّ خدا مى‌پندارد. یکى زیارت امامان معصوم و شهدا را بدعت مى‌داند و دیگرى حتّى به‌ درخت و دیوار، متوسل شده و ریسمان مى‌بندد. یکى اقتصاد را زیر بنا مى‌داند و دیگرى، دنیا و امورات آن را نادیده مى‌انگارد.


در عمل نیز یکى غیرت نابجا دارد و دیگرى همسرش را بى حجاب به کوچه و بازار مى‌فرستد. یکى بخل مى‌ورزد و دیگرى بى‌حساب سخاوت به خرج مى‌دهد. یکى از خلق جدا مى‌شود و دیگرى حقّ را فداى خلق مى‌کند.


اینگونه رفتار وکردارها، انحراف از مسیر مستقیم هدایت است. خداوند دین پا برجا واستوار خود را، راه مستقیم معرّفى مى‌کند. «کسى که مى‌گوید «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ ...» مراحلى از هدایت را پشت سر گذارده است، بنابراین درخواست او، هدایت به مرحله بالاترى استدر روایات آمده است که امامان معصوم علیهم السلام مى‌فرمودند: راه مستقیم، ما هستیم. «بحار، ج 87، ص 3» یعنى نمونه‌ى عینى و عملى راه مستقیم و اسوه و الگو براى قدم برداشتن در راه، رهبران آسمانى هستند. آنها در دستورات خود درباره‌ى تمام مسائل زندگى از قبیل کار، تفریح، تحصیل، تغذیه، انفاق، انتقاد، قهر، صلح و علاقه به فرزند و ...، نظر داده و ما را به اعتدال و میانه‌روى سفارش کرده‌اند.  جالب آنکه ابلیس در همین صراطِ مستقیم به کمین مى‌نشیند

 ...ادامه دارد


  • سید محمد عبداللهی